چکیده:
تمامی هنرهای بصری تمدنهای پیشین نشاندهنده نوعی اندیشه و بینشاند،که از قداست و ژرفا برخوردارند، این حاصل آشنایی هنرمندان با معرفت دیداری یا معرفت بصری است.مراد از معرفت دیداری آن است که اینان با معرفتی راستین به جنبه معنوی وجود التفات داشتهاند.اینان پیرامون عالم کبیر و عالم صغیر غور و مداقه کردهاند،و بدینجهت آثارشان کاملا از جهات ربانی و معنوی بهره یافته است.عنوان مقاله یعنی معرفت دیداری عبارتی ماخوذ از دو کلمه معرفت و دیدار است.معرفت در معنی رجوع به کلیتی با مشخصات کیفی و ماهوی در شناخت اشیاء و امور است.ترکیب آن با دیدار،جنسی خاص از دانایی و دریافت معنوی را همراه درک صوری اشیاء و امور تداعی مینماید.منظور ما در به کارگیری عنوان معرفت دیداری در این مقاله حتی پیچیدهتر از معنی لغوی عبارت است.مخصوصا اگر بخواهیم منشأیت معرفت آدمی را منقسم به اقسام دیداری،شنیداری،گفتاری، قلبی،صوری،ماهوی و...در ادوار مختلف مینماییم مجموعهای از انواع معرفت را در برابر خود خواهیم داشت. اما بهطور کلی در رجعت و بازجست به منشاء پیدایی معرفت در دوره ابتدایی تکوین آدم از عدم،معرفت رجوع به شنیدار مینمود...معرفت دیداری در نزولهای متعدد حضرت حق،پس از حضور کثرت صورتهای تجلی اسماء پدیدار گشت...از دیگر سو معرفت دیداری به نوبه خود در دو حوزه متباین ART غرب و هنر شرق دو معنی و کاربرد گوناگون یافت.در این میان کشف تباین آنها با رجوع به فقه الغه دو واژه ART و هنر محقق میگردد.در این میان اگرچه شیوه تحقیق رساله رجوع به امور تاویلی دارد اما گهگاه زبان توصیفی به کار رفته است تا نتایج تاویلها در ذهن به آسانی بماند.شیوه تاویلی در تحقیق بنا به ضرورت و محتوای هر عنوان تحقیق، میتواند در ذهن محقق شیوهای بدیع و نوین باشد.در این مقاله با وجود استفاده مکرر و مدام از منابع موجود و اثبات فرضیههای مطروحه از طریق مصداقهای مسجل منابع معتبر،سعی شده است تا استدلالهای جدید و تازه در نتیجهگیریها و حتی ارائه پیشفرضها به کار رود.عنایت به ریشهیابی کلمات"فقه اللغه واژگان"یکی از شیوههای یاد شده است.بههرحال اساسا انتخاب عناوینی که کمتر شناخته شده است و نیز منابع حول آن که به چشم میآید،به خودی خود فضای نوین و بدیعی را پیش روی محقق میگذارد،که هراس از قضاوتهای بعدی را تا حدود زیادی از میان میبرد.ازاینرو محقق این مقاله بدون هیچ قضاوتی یا هراسی سعی نموده است تا تحقیق را به معنی حقیقی آن بشناسد و عمل نماید.
خلاصه ماشینی:
"این حاصل آشنایی هنرمندان با معرفت دیداری یا معرفت بصری است.
منظور ما در به کارگیری عنوان معرفت دیداری در این مقاله حتی پیچیدهتر از معنی
از دیگر سو معرفت دیداری به نوبه خود در دو حوزه متباین ART غرب و هنر شرق
در این میان کشف تباین آنها با رجوع به فقه الغه دو واژه ART و هنر محقق
در این میان اگرچه شیوه تحقیق رساله رجوع به امور تاویلی دارد اما گهگاه زبان توصیفی به کار رفته
بههرحال اساسا انتخاب عناوینی که کمتر شناخته شده است و نیز منابع حول آن
معرفت دیداری ویژگی مهمی است که اگر نقاش بصیر
بحمده»اینطور تاویل میکنند که مقصود آیات الهی و دلالت مصنوع بر وجود صانع است؛و نیز از این جهت است
آن برابر با انکشاف چشماندازی در حوزه هنر نقاشی است.
صوری و معنوی هریک از این آثار انکارناپذیر است.
حال این پرسش قابل طرح است که منشاء نقاشی کدام
اسم بصیر خداوند تفسیر این حقیقت است.
در عالم هست و نیست زبان مطلق دیدار است.
اشیاء را نقاشی کند و مثال مشهور درباره او این است که
این موضوعات با آثار پیکاسو انکارناپذیر است اما معنویت آثار
جنس معرفت موردنظر هنر نقاشی معاصر
هماهنگ کردن این کلیت وظیفه هنر است.
و این تعریف نادرستی است باید،به مقوله موردنظر معرفت دیداری برگردیم و بگوییم زمانی هنرمند
با معرفت شنیداری است و در این راستا در جهت دادن به
اصیل این محاکات همانا محادثه است.
(2)-لفظی که ارسطو در این مورد به کار برده MIMESIS است که"