خلاصه ماشینی:
"این همان کلاغ است که در خط داستانی دیگری از سورة الغراب-سفر مرغان در جستجوی حقیقت-از آغاز تا انجام با مرغان است و«تنها اوست که میماند»و در خط سوم داستانی، یعنی سیاهپوشی یک شهر در تدارک عزایی بزرگ،رنگ سیاه خود را بر همه چیز حتی برگ درختان و نیلی آسمان میگستراند.
» باز هم همین کلاغ است که در پنجمین خط داستانی سورة الغراب-خط تصویری یا نقشنگاری-پر و استخوان خودش را،از هم گسسته و یا برهم سوار شده،بر صفحاتی از کتاب میگستراند و آنچه را که باید اینبار به زبان پر و درخت باز میگوید.
انسانی که از دهکده ماکوندو(که در آن زندگی زیبا و سرشار و پاکیزهاست و اشیاء آنچنان تازه هستند که هنوز نامی برایشان نیست)تا شهرهای قالبی و یکسان امروزی (که شبیخون تاریخ و تمدن و از همه نامیمونتر سیاست را به دهکده ماکوندو باز میگویند) راه درازی را پشت سر گذاشته و از هر نژاد و هر تبار،از هر رنگ و هر قبیله،درگذر از مدرنیته به پس مدرنیته برای همیشه از ماکوندو رانده شده است.
این خواننده است که باید فضای ذهنی لازم را برای رویدادهای برهم گذرنده کتاب باز کند؛عادت خواندن خودش را عوض کند؛و در آشفتگی زمان و مکان،خواب و بیداری، جابهجا شدن و یکی بودن تراب،غراب،یونس،شنقار،رخمه،عقاب،شانه به سر،من، تو،او همه آنچه را که از پیش میداند به یاری بگیرد؛معناهای گوناگون و چند لایه را در زیر یک پوسته گرد آورد؛رمزها و تمثیلها را بازشناسی کند؛در هر قرینه،هر شماره،و هر واژه به باریکی بنگرد؛در هر دیدار با کتاب معنایی تازه،فراتر،ژرفتر،و دست نیافتنیتر ببیند و به سوی شیوه آیندهای از دریافت و ادراک راه بیفتد."