خلاصه ماشینی:
"حمید نفیسی* گونهء"فیلم جاهلی"در سینمای ایران بررسی ساختاری فیلم"داش آکل" بین ادبیات فارسی و سینمای ایران همواره ارتباطی تنگاتنگ وجود داشته و اقتباس از کارهای ادبی کلاسیک و معاصر از جنبههای پربهرهء این ارتباط بوده است.
در واقع در هیچ پژوهشی"فیلم جاهلی"به عنوان گونهء مشخص و ارزندهای از فیلمهای ایرانی به رسمیت شناخته نشده است،درحالیکه قواعد و ساخت روایی این نوع فیلمها خود سزاوار توجه و بررسی است زیرا گویای فراگردیست که در آن فرهنگ ایرانی و ادبیات نوشتاری و نمایشی آن تحت تأثیر دگرگونیهای مختلف قرار میگیرند و متحول میشوند.
حتی تلاشی جدی که به تازگی توسط یکی از نشریههای معتبر سینمایی در ایران برای بررسی"فیلمهای جاهلی"انجام گرفته چندان موفقیتآمیز نیست زیرا به نظر میرسد که هدف این تلاش بیشتر محکوم کردن اینگونه فیلم به عنوان یکی از عوارض جامعهای بیمارگونه است تا یک بررسی عینی و عمیق.
گونهء فیلم جاهلی نیز مانند گونههای دیگر سینمایی ایستا نبوده و به سبب تحولات عمدهای که بین سالهای 1950 و 1990 در آن روی داده به گونههای فرعی زیر تقسیم شده است:"داش مشتی"،"لات جوانمرد"،"جاهل کلاه مخملی"و"لوطی شکست خورده".
ادبیات تودهای و شفاهی گونهء فیلم جاهلی با فرهنگ تودهگیر ایران ارتباطی تنگاتنگ دارد زیرا این مردم عادیاند که هم دنیای درونی این فیلمها را پر میکنند و هم برای تماشای آنها بر صندلیهای سینما مینشینند.
دلایل علاقهء این گروه به فیلمهای جاهلی متعدد است و من در اینجا تنها به یکی از آنها اشاره میکنم و آن حضور شخصیتهایی در آنهاست که از ادبیات شفاهی و داستانهای عامیانه به عاریت گرفته شدهاند،شخصیتهایی که برای این نوع از تماشاگران هم محبوبند و هم شناخته شده."