چکیده:
نوام چامسکی در پاسخ پرسشهایی که عاصف غفوری خبرنگار مشهور عرب از او میپرسد، ضمن تأکید بر این فرضیه که هژمونی آمریکا در چند دهه اخیر رو به کاهش بوده است، با ذکر نمونههای تاریخی و کند و کاو در پیشینه این کشور، به ارائه مثالهای عینی از این کاهش هژمونی میپردازد. او در ریشهیابی دلایل این کاهش سلطه، زمینههای اقتصادی این رویداد را نیز به بهانه بحران اقتصادی اخیر مورد بررسی دقیق قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"در ارتباط با خاورمیانه، سیاست آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم یعنی زمانی که آمریکا تشخیص داد که تولیدکنندگان نفت خاورمیانه یک منبع شگفتانگیز قدرت راهبردی و یکی از بزرگترین امتیازات جوایز مادی در تاریخ جهان هستند، ثابت مانده است.
اما این فقط بوش دوم نیست و اخیرا هیچ دلیل قابل ملاحظهای در دست نداریم که انتظار داشته باشیم، در قالب دولت جدید آمریکا، تغییر مهمی در ارتباط با عراق، ایران، افغانستان، اسرائیل ـ فلسطینیها یا هر مساله حیاتی مهم دیگری که در خاورمیانه جریان دارد، صورت پذیرد.
□ برخی در جناح چپ در آمریکا هشدار دادهاند که با تضعیف قدرت اقتصادی آمریکا و به دنبال آن کاهش نفوذ سیاسی آن، ایالت متحده برای عرض وجود کردن، بیشتر بر نیروی نظامیاش اتکا خواهد کرد.
با این حال، نیروی نظامی آمریکا تا هم اکنون نیز بیش از اندازه مورد استفاده قرار گرفته است ـ در عراق،در افغانستان و جاهای دیگرـ و بسیاری از افسران نظامی سابق اخیرا نگرانیهای خود را نسبت به مواجه شدن با یک ارتش درهم شکسته به عرصه عمومی کشاندهاند.
اروپا با آمادگی تحریکات افراطی شدیدی را پذیرفته است که از جمله آنها میتوان به گسترش ناتو به طرف شرق توسط کلینتون اشاره کرد که در مغایرت با قولهای اکیدی بود که دولت بوش اول به گورباچف در زمانی داده بود که گورباچف به اجماع شگفت انگیزی پیوست که اجازه میداد یک آلمان متحد شده، به یک اتحاد نظامی متشکل از نیروهای خصم خود بپیوندد."