چکیده:
بوستان سعدی یکی از ارزشمندترین کتابهای اخلاقی و آموزشی است.بگونهای که آن
راجهان مطلوب سعدیدانستهاند، اما جنبه اخلاقی و تعلیمی این کتاب، از ارزشهای
هنری و زیباییهای ادبی آن نکاسته است.سعدی با آگاهی درست از ظرفیتهای زبان فارسی و با شناخت کامل از ویژگی واژهها،
به طبیعیترین شیوه، تقلید ناپذیرترین شعر فارسی را آفریده است.او در بوستان خویش،
افزون بر آنکه ارزشهای اخلاقی و اجتماعی را، به شیرینی، باز نموده است.کلام خود را
نیز با آرایههای شایسته، به شیوایی و فریبایی، آراسته و با ترفندهای مناسب ادبی،
در سخن خود رستاخیز ادبی برپا کرده است.
خلاصه ماشینی:
"شکر لب جوانی نی آموختیکه دلها در آتش چو نی سوختی(ب:1921)در بیت زیر فعل کشیدنبسیار مناسب گزینش شده است؛این فعل هر چند بخش دوم فعل مرکبسختی کشیدن(رنج کشیدن)است، اما در پیوند باقدمهای سستبسیار خوب نشسته است، انگار سعدی خواسته است بگوید:او از گرسنگی و ضعیفی قدمهای سست خود را به سختی روی زمین میکشید:شبانگه یکی بر درش قلمه جستزسختی کشیدن قدمهاش سست(ب:1310)در بیت سوم از حکایتهای زیر، حسن گزینش واژه استخوان به جای شانه در پیوند با واژهسگرا میبینیم:مرا حاجئی شانهی عاج دادکه رحمت بر اخلاق حجاج بادشنیدم که باری سگم خوانده بودکه از من به نوعی دلش مانده بودبینداختم شلنه کاین استخواننمیبایدم، دیگرم سگ مخوان(ب:3-2 731)همچنین ترکیبسنگدلدر پیوند باسنگ به شکم بستموقلم شدن(شکستن)دست در پیوند باقلمزن (نویسنده)در بیتهای زیر بهگزینی شدهاند:بجز سندگل کی کند معده تنگچو بیند کسان بر شکم بسته سنگ(ب:577)قلمزن که بد کرد با زیر دستقلم بهتر او را به شمشیر دست(ب:1169)سعدی با شناخت راست و درست از توش و توان واژهها و کارکرد هر کدام از آنها در ذهن آدمی، با چیره دستی و استادی تمام، در سرودههای خود، رشتهای از پیوند معانی و گونهای از هماهنگی معنوی پدید آورده است، تا با این ترفند شاعرانه، سخن خود را به شیرینی در جان خواننده جاری سازد."