چکیده:
امروزه ماهیت علم جغرافیا نسبت به 50 سال گذشته بسیار تفاوت کرده است.این علم دربر گیرندهی پدیدههایی عینی است.ویژگیهای نظاممند(سیستماتیک)،نوآوریهای فناورانه در ارائه و تحلیل، نظاممند توسعهی واژگان جغرافیایی و تعاریف و مفاهیم جغرافیایی،و نیز توسعهی نظریههای سادهی فضایی در زمینهی رابطهی انسان و محیط،ماهیت علم جغرافیا را تغییر داده است.شناسایی رابطهی متقابل حوزههای جغرافیایی،موضوعات جدید میان رشتهای را ایجاد کرده است.بررسی این موضوعات جدید،روشهای بینظیری را برای بررسی روابط انسان و محیط به وجود آورده و اصول بنیادین و ساختاری این علم را سازماندهی کرده است.اما جغرافیا با این چالش مهم روبهرو است که:«آیا میتواند به عنوان یک رشتهی دانشگاهی پویا در جامعهی فناوری اطلاعاتی نوین باقی بماند؟»
خلاصه ماشینی:
"علم فضا عبارت است از کشف گسترش روابط میان اصول جغرافیا و مفاهیم توسعهیافتهی مشتق از این اصول،از قبیل:ترتیب موقعیت و شکل استقرار،سازماندهی،توزیع،الگو،شکل،سلسله مراتب، فاصله،جهتیابی،موقعیت،شناسایی،طبقهبندی،و روابط جغرافیایی و ارتباط قانونمند آنها در نظریهها و تعمیمها،جغرافیا با این گسترش،بخش متنوعی از پدیدهها را دربر میگیرد که از طریق جمعبندی دادهها و اطلاعاتی که توسط حواس انسان یا به وسیلهی ابزارهای فناورانه گردآوری شدهاند،موجودیت فضایی و ویژگیهای رابطهی آنها را تجزیه و تحلیل میکند.
جغرافیا به عنوان روشی بینظیر در تفکر و استدلال دربارهی جهان و ساکنان آن در اواسط دههی 1960،تعدادی از روانشناسان دانشگاه «کلارک»،از جمله دیوید استی5و گری مور6،پس از کار با گروهی از محققان جغرافیایی مانند جیم بلات7و راگر هارت8که علاقهمند به دانش فضایی بودند،درصدد پاسخ به این سؤال برآمدند که چرا «جغرافیدانان متفاوت با دیگر دانشگاهیان میاندیشند؟»در پاسخ به این سؤال بیک9بیان داشت که:تفکر فضایی و تصور و درک فضایی (روش و افکار سازمانیافتهی جغرافیدانان در ارائهی اطلاعاتشان به دیگران)در نظام علمی جغرافیا منحصر به فرد است.
به طور خلاصه،تفکر و استدلال جغرافیایی،پایهای برای فهم یا استدلال این نکته فراهم میکند که چرا تأثیرات فضایی وجود دارند؛ نه تنها یافتن این که آنها چه هستند!تفکر و استدلال جغرافیایی میتواند الگوهای توزیع فضایی و رفتارهای فضایی را که ممکن است برای یک مشاهدهگر معمولی در جهان واقعی،قابل مشاهده نباشد،به ما نشان دهد(الگوهایی از مراکز خرید در یک شهر)و این در نتیجه به ما در فهم دلایل رخدادهای اتفاقی رفتارها(فعالیتهای الزامی و احتیاطی)به لحاظ فرایندهای فضایی کمک کند."