چکیده:
کلیله و دمنه از کتابهای بسیار معروف و کمنظیر است.این کتاب در عهد ساسانیان از زبان سنسکریت به پهلوی نقل شد و عبد الله بن مقفع آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرد.در عصر نصر بن احمد سامانی،ابو الفضل محمد بلعمی آن را به نثر فارسی برگرداند.رودکی،شاعر معروف،آن را به نظم کشید و کتابی که امروز در دست داریم،از ابو المعالی نصر الله بن محمد عبد الحمید است که آن را از کلیلهء ابن مقفع در نیمهء قرن ششم هجری،در دورهء سلطنت بهرام شاه غزنوی،ترجمه کرده است.عبد العظیم خان قریب،استاد دانشگاه تهران،آن را تصحیح کرده و مکرر به طبع رسیده است.پس از مرحوم قریب،استاد مجتبی مینوی آن را از روی نسخ خطی گوناگون تصحیح و به چاپ رسانده است.با وجود دقت نظری که مینوی در این کار داشته است.،در بعضی از عبارات نارساییها به چشم میخورد که در این مقالهء انتقادی،آنها را در معرض قضاوت صاحبنظران قرار میدهم،تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
خلاصه ماشینی:
"مرحوم مینوی از استادان بنام ادبیات فارسی است و در تصحیح کلیله و دمنه
در معنی کردن بعضی از عبارات و لغات،سستی و نارساییها پیش آمده است.
سخن ما:معنی درست عبارت چنین است:اگر قوم بخیلی کردند و چیزی به تو ندادند،زیر منت نرفتهای و این برای تو بهرهء کافی است.
نصر الله منشی صاحب کلیله و دمنه به دنبال ضربالمثل یاد شده در همان زمینه،
انوری این مطلب را روشنتر گفته است:آلودهء منت کسان کم شو تا یک شبه در وثاق تونان است
سخن ما:بحاصل آمدن،در کلیله و دمنه به معنای به دست آمدن آمده است و
در صفحهء 301 همان کتاب این عبارت را میخوانیم:«و هیچ اشارت نبوده است
سخن ما:خطر در عبارت یاد شده به معنای ضرر و زیان آمده است.
نصر الله منشی بوده است)دیده میشود:از ایشان یکی پارهء نسی بدید چو روشن نمودش فغان برکشید
امکان دارد که نصر الله منشی سهوا چنین ترجمه کرده باشد؟»(همان:حاشیهء صفحهء 711)
نیست که مراد از یراعه که در متن عربی آمده بوده است،کرم شبتاب است و احتمال
رودکی پیش از نصر الله منشی کلیله و دمنه را به شعر آورده و در این باره گفته است:شب زمستان بود و کپی سرد یافت کرمک شبتاب ناگاهان بتافت
سخن ما:دو بیت عربی یاد شده اشاره است به جنگ انوشروان با روم و
که مرحوم مینوی به رابطهء شعر عربی-که در کلیله و دمنه آمده است-با
در کلیله و دمنه آمده است: چون او برفت،زن میره را بیاگاهانید و میعاد آمدن قراردادن و درودگر بیگاهی از راه نبهره در"