خلاصه ماشینی:
"مقایسۀ کارآیی درمان مواجهۀ تجسم طولانیمدت با تکنیک درمان شناختی-رفتاری در درمان مبتلایان به اختلال وسواس فکری{P*P} Comparison of the Efficacy of Prolonged Exposure in Imagination and Cognitive-Behavior Therapy,for Obssesive-Compulsive Patients with Obsession احمد حیدری پهلویان A.
طی سالهای اخیر در تلاش برای یافتن راههای مؤثرتر درمان این بیماری،برخی از پژوهشگران {P(1)- obsessive-compulsive disorder P} {P(2)- Epidemiology Catchment Area Survey(ECA) P} {P(3)- Rasmussen & Eissen P} {P(4)- Milby & Weber P} {P(5)- Rachman & Hodgson P} {P(6)- Salkovskis P} {P(7)- thought stopping P} {P(8)- Westbrook P} گزارشهایی را مبنی بر کارآیی تکنیک درمان شناختی بر بیماران مبتلا به افکار وسواسی ارائه نمودهاند(برای مثال روبرتسن{P1P}،وندیجنسن{P2P}،وکاپلان{P3P}،1983؛سالکوسکیس و وستبروک، 1989).
{P(1)- Robertson P} {P(2)- Wendiggensen P} {P(3)- Kaplan P} {P(4)- Foa & Kozack P} {P(5)- Grayson P} {P(6)- Steketee P} {P(7)- overvalued idea P} (به تصویر صفحه مراجعه شود) پژوهش حاضر در پی آن است که همسو با این تلاش نوین پژوهشگران(بهطور مثال:مکفال و ولرشایم{P1P}،1979؛سالکوسکیس و وستبروک،1989؛املکامپ و بینز{P2P}،1991؛کرون{P3P}،هیملی{P4P}، {P(1)- McFall & Wollersheim P} {P(2)- Emmelkamp & Beens P} {P(3)- Krone P} {P(4)- Himle P} و نسی{P1P}،1991)با بهرهگیری از دو طرح تجربی تکموردی{P*P}،راهبردهای درمانی آموزش شناختی و مواجهۀ تجسم طولانیمدت را در معالجۀ مبتلایان به افکار وسواسی به محک آزمایش بگذارد.
با توجه به نظریات روزنهان و سلیگمن{P2P}(1989)که معتقدند افسردگی و اضطراب هر دو در شکلگیری و {P(1)- Gwaxlwee P} {P(2)- Rosenhan & Seligman P} تداوم وسواس دخیل هستند،میتوان انتظار داشت اگر در درمان تنها به تکنیک مواجهه اکتفا شود بدون آنکه به مؤلفههای شناختی مرتبط با افسردگی و اضطراب درمانجو توجه کافی مبذول شود خوپذیری در هر دو شکل آن(در طول جلسه و بین جلسات)در بسیاری از درمانجویان ناقص صورت گرفته،احتمال عود اختلال به علت عدم بهبود کامل نیز بیشتر خواهد بود."