خلاصه ماشینی:
"شاید این چیز قابل نگهداری یا انتقال نباشد اما شاید حداقل بتوانیم علاماتی را بر کاغذ بیاوریم تا در آینده به یادمان آورند چیزی گم شده است،اگر به خاطر نیاوریم (1) Horizon (به تصویر صفحه مراجعه شود) چه؛و به یاد نسل بعد بیاوریم که با وجود همه مدارکشان چیزی است که نمیدانند،حتی اگر نتوانیم به ایشان بگوییم چه.
برخی از این امتیازات ممکن است راه او را به سمت شهرت هموار کرده باشند-هرچند هنگامی که شهرت ادبی به وجود میآید دیگر مدت زمان رسیدن به آن فراموش میشود-اما شهرت او را میشد فقط بر پایه نوشتههایش نیز بنا کرد.
این روش-که به گمانم برای اولین بار ویلیام تروی1به آن اشاره کرد-به شعر غنایی و نه ادبیات داستانی تعلق دارد و میان پردهها نه تنها از نظر حس بلکه در سبک غناییترین کتاب وولف است.
البته وولف بازبینیهای نهایی را انجام نداده و حتی باید به خاطر داشت که او این رمان را احتمالا در دوره بیماری و پریشانی بسیار نوشته است؛اما با وجود همه اینها مشکل از جای دیگری است.
از اورلاندو به بعد ویرجینیا وولف دست از علائق خود کشیده،از زندگی بیشتر و بیشتر بیرون خزیده،از جریان اصلی ادبیات دور و دورتر شده بود؛از آن پس وولف خود را در آن جنبه از وجودش غرق کرده بود که با وجود زیبایی فراوان نقش مهمی در شکست او در حکم رماننویس داشت بدون اینکه توانسته باشد او را به جایگاه شعرا ارتقاء دهد.
و اگر از میان اینها هنوز وجه تمایزی باقی مانده باشد،ممکن است به یادمان آورد که چگونه ویرجینیا وولف در اوج کارش با خانم دالووی،به سوی فانوس دریایی و خوانندگان عادی یکی از معدود شخصیتهای درخشان ادبی روزگار ما بود."