چکیده:
این مقاله ضمن مطالعه تطبیقی دو انقلاب پیروز مشروطیت ایران و استقلال ایالات متحده تلاش میکند تا از میان عوامل مختلف که بر پیروزی انقلاب اثرگذار است دو عامل انگیزش درونی و تحریک بیرونی را بررسی و تأثیر متقابل هریک از این دو عامل را تحلیل نماید.این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و شیوه بررسی توصیفی و تحلیلی تلاش میکند در کنار توجه به اوضاع و احوال داخلی که به خودانگیختگی ملل تحت ستم انجامیده است،برنامهریزی قدرتهای بزرگ برای به برهم وضع موجود در کشور انقلابزده را تشریح نماید و نتیجه تأثیر متقابل این دو عامل را بر پیروزی انقلاب و پیامدهای بعدی آن تحلیل نماید.بیتردید هیچگاه همه مردم انقلاب نمیکنند اما گروههای ناراضی که رهبری جریان ناراضی را بر عهده میگیرند چنانچه با قدرتهای بزرگ در کمین انقلاب به هم آمیزند آنگاه نه فقط هیئت حاکمهای جدید به قدرت خواهد رسید بلکه منافع اقتصادی نیز به سود هیئت حاکمه جدید که دست در دست قدرت حامی دارد،رقم خواهد خورد.کمترین ثمره دخالت انگلستان در انقلاب مشروطیت،خروج سراسر ایران از حوزه نفوذ روسیه و کمترین سودهای فرانسه در انقلاب استقلال ایالات متحده آمریکا و خروج این سرزمین از حوزه نفوذ انگلستان و حفاظت از مستعمرات آمریکایی خود در مقابل توسعهطلبیهای انگلستان بود.
خلاصه ماشینی:
"درواقع هم در جامعه ایرانی و هم در جامعه مهاجرنشینان آمریکایی زمانی فرا رسیده بود که طبقهای به ثروتی دست یافته بود ولی بنا به دلایل قومی،خود را از بالاترین تشخص اجتماعی و پایگاههای قدرت آشکار و باز سیاسی محروم احساس میکرد و درست در این زمان بود که تعارضهای اجتماعی به اوج خویش رسیدند و این احساس را در میان گروههای فعال و بلندپرواز به وجود آورد که فرمانروایی انگلستان بر آمریکا و حکومت مستبد قاجار بر ایران یک فشار غیرضرور و حساب نشده است و جز مانعی بر سر راه موفقیت کامل آنها در زندگی چیزی نیست.
با وجود اینکه تصمیم به بستنشینی در سفارت انگلستان در تهران و همچنین تأمین مخارج آن از سوی تجار و کسبه صورت گرفته بود(کسروی،1373،110؛کرمانی،1361،ج 1،507؛ آدمیت،1355،165؛آبراهامیان،1377،80)اما تغییری فاحش که میان درخواستهای اولیه و نهایی آنان ایجاد شد(از جمله شرط«افتتاح عدالتخانه که از طبقه علماء و تجار و سایر اصناف برای رسیدگی در مرافعات شرکت در او داشته باشند»در درخواست اولیه و شرط«افتتاح دار الشوری»در درخواست نهایی)(کسروی،1373،110-113)نشان میدهد که میانجیگری انگلستان به نامهای حسینقلی خان نواب و میرزا یحیی خان با تجار در روز نخست بستنشینی اشاره میکند که از آنها خواسته بودند: «بهتر این است که مقصود را اهمیت دهید و صرف امنیت خواستن برای خودتان را تنها عنوان نکنید بلکه معاودت آقایان[علما]را عنوان کنید که لازمه آن امنیت خودتان است و هم چند نفری از سادات و اهل علم را نیز با خود همراه کنید."