خلاصه ماشینی:
"م. )باب 2 کرته-یوگه 400+4000+400 سفید گیه 3000(روان)زر زر زر ترته-یوگه 300+3000+300 سرخ 3000(مادی)سیم سیم سیم دواپره-یوگه 200+2000+200 زرد گیه مرتن 3000(میرا)مس مس مس زردشت که لی-یوگه 100+1000+100 سیاه استوت ارته 3000(تبدیل شده)آهن آهن آهن 1000+10000+1000-12000 سال 12000 سال اجازه بدهید همین حالا به موضوعی اشاره بکنیم:همهء این روشهای گوناگون، یک وجه مشترک دارند،که میتوانیم آن را زوال تدریجی،یا اصل از دست دادگی تدریجی بنامیم.
اگر تلاش شود که روشهای متفاوت رستاخیز شناسانه تاریخ گذاری شده و از این راه سرچشمه و ریشهء تمامی آنها به دست آید،در چنین صورتی شاید هسیود از قرن هشتم پیش از میلاد برنده شود و بعضی از پژوهشگران را نیز به این تردید دچار سازد که ریشهء رستاخیز در نزد هسیود یا یونان است.
از آنجا که اینک خود اوستا،در اوستای پسینتر،بین گیه و گیه مرتن،از طریق درخواست یاری کردن از فره وشیهای هر دو آنان،با آوردن نام آنها از پی یکدیگر،تمایز قائل میشود،و از آنجا که متنهای پهلوی از آفرینشی سخن میگویند که از قرار،در طی شش هزار سال نخستین میرا نیست(نگاه شود به:ایران 2،بندهشن)،پس روشن است که گیه به تنهایی به معنای آن موجود آفریدهای ست که هنوز میرا نبوده؛ حال آنکه از دیگر سو،گیه مرتن به معنای همان موجود آفریده،اما در زمانی ست که وی میرا شده بوده است(معنای خود نام از همین قرار است).
بر من روشن است که از پس آنچه گفته شد،پذیرش این نکته ضروریست که نام اهوره مزدا در فرایند پس گاتایی یاد شده،و به هنگامی که بسیاری از نامهای دیگر،به گونهای مشابه،و بر پایهء واژههای گاتایی،که به تمام معنی اسم خاص نبودند،ساخته شدند."