خلاصه ماشینی:
"وی به هنگام بازگشت به هرات مازندران را به برادرزادهاش عمر میرزا سپرد و برخی از شهرهای خراسان از جمله طوس،خبوشان،ابیورد،کلات،نساء،بارز،سبزوار،نیشابور و توابع آن را به الغ بیک سپرد،و به قول حافظ ابرو،با آنکه در آن هنگام الغ بیک در اوان نوجوانی بود و 13 سال بیش نداشت اما:«زمام حل و عقد و قبض و بسط و امر و نهی آن ممالک به دست نواب او بازگذاشت و از بحر عمیق و کیاست گوهرهای ثمین نصایح دلپذیر ایثار او کرد و عزیمت همایون به دار السلطنهء هرات تصمیم یافت».
9 در هر صورت الغ بیک 38 سال از دوران فرمانروایی خود در ماوراء النهر را در زمان حیات پدرش سپری کرد و زمانی که شاهرخ در سال 850 درگذشت،الغ بیک بزرگترین فرزند و تنها پسر باقیماندهء وی در سمرقند توسط قاصد میرزا عبد اللطیف،فرزند خویش،از مرگ شاهرخ خبردار شد و چون خود را جانشین به حق پدر میدانست،پس از اینکه چند روزی را به مراسم عزاداری پرداخت برای تصاحب تاج و تخت پدر دستور داد لشکریان ترکستان و ماوراء النهر را گرد آورند و عازم حرکت به سمت هرات شوند.
از طرف دیگر میرزا علاء الدوله نیز که از حرکت سپاه الغ بیک به خراسان خبردار شده بود لشکریانش را گرد آورد و از رود مرغاب(مرورود)گذشت و به مقابله با سپاه ماوراء النهر رفت.
الغ بیک برای نظارت بر اجرای احکام دینی شیخ عصام الدین را که به«مزید جاه و جلال و علم و کمال از سایر علماء ماوراء النهر امتیاز تمام داشت مدتی طولانی در سمرقند به منصب شیخ الاسلامی منصوب کرد تا بر تقویت ارکان شریعت نظارت کند»."