چکیده:
دورهی جاهلی،از نظر سبکشناسی دورهی وصفهای دقیق است.معشوق در ابیات آغازین چکامههای بلند جاهلی با رنگهای زنده و مهیج خودنمایی میکند و مصادیق رنگ سفید در میان سایر رنگها کاربرد بیشتری دارد.از سوی دیگر،رنگ سیاه در تصویر شاعر غالبا به کار نمیرود،بلکه یا سفید درمیآمیزد تا از رهگذر این تضاد،زیبایی بیافریند.
در بسیاری از مواقع،رنگها از جایگاه اصلی خود دور میشوند و آینهای برای انعکاس رنج و شادی آدمی در این دوره میگردند.از یک سو رنگ سفید بر آزادگی،خوشبینی،پاکی،خوشبختی، شهرت،پرسش و غیره دلالت میکند و از سوی دیگر رنگ سیاه بر کینه،اندوه،بدبینی،فقر،خشک سالی،فراق و بدبختی دلالت مینماید.
پژوهش حاضر میکوشد نگرش و حساسیت عرب را نسبت به رنگها،بویژه دو رنگ سفید و سیاه با روش تحلیل محتوای اشعار شاعران دورهی جاهلی مورد بررسی قرار دهد؛که در چکامههای دهگانه و پارهای از اسطورهها و باورهای دینی پیش از اسلام نمود پیدا کرده است.
خلاصه ماشینی:
"اما توجه شاعران در این دوره به رنگها و کوشش برای مرزبندی اشیاء از نظر رنگ و نیرو بخشیدن و زندگی دادن به تصویرها از این رهگذر،امری است که خواننده را بیاختیار به خود جلب میکند...
سرایندگانی همچون:عنتره بن شداد، لبید بن ربیعه،امرؤ القیس و طرفه بن العبد و دوره جاهلی به وجه دیداری اشیاء،توجه خاصی نشان میدهند و از رنگها بیشتر از سایر شاعران در بیان احساسات خود کمک میگیرند:6-و فی الحی أحوی،ینفض المرد شادن مظاهر سمطی لؤلؤ و زبرجد -در قبیله بچه آهویی سیاه چشم با لبانی گندمگون است و گردنبدی(سفید رنگ)از مروارید و گرنبدی(سبز رنگ)از زبرجد بر روی هم به گردن آویخته و به سوی میوهی درخت اراک گردن افراشته.
به راستی چرا رنگ قبل از خصوصیات دیگر مثل استحاکم،انعطاف،برندگی،دوام و مانند آنها که بیشتر در میدان کارزار به کار میآید در نامگذاری جنگ و ابزارهای جنگی در این دوره تأثیر دارد؟!به نظر میرسد انسان در شرح اشیاء،رنگ را زودتر از سایر ویژگیها مییابد؛به ویژه هنگامی که در جایی مثل میدان نبرد قرار دارد و فرصتی برای بررسی جوانب مختلف اشیاء پیدا نمیکند،تنها هنرنمایی و تنوع رنگها در ذهن او نقش میبندد و میماند و به مرور بر آن مدلولها اطلاق میشود.
هرچند رنگهای موجود در ادبیات دورهی جاهلی به همان طبیعت پیرامون شاعر محدود میشوند و شاعر هنوز فاقد اندیشهای انتزاعی است و خیال او چیزی از صنایع لفظی و معنوی پیچیده را در خود ندارد،اما پارهای از این ابیات،تصویری صبحگونه و رؤیایی را توصیف میکنند و نشان میدهند که برخی از شاعران این دوره مثل:الأعشی،طرفه بن العبد،امرؤ القیس و عنتره بن شداد از خلاقیتی بالاتر در ترسیم وجه دیداری اشیاء برخوردارند."