خلاصه ماشینی:
"در یک تقسیمبندی بسیار ساده،به خصوص درباره ادیان ابراهیمی میتوان گفت که ادیان دو شأن و جنبه دارند:یکجنبه آن است که ناظر بر احکام شریعت است؛یعنی اوامر و نواهی شرعی که این جنبه ظاهری آنهاست؛یعنی این که شخص در عالم زندگی میکند و بنابراین قوانین و دستوراتی را که دلالتهای دینی هم دارند،باید انجام دهد.
تعابیر شریعت و طریقت را در عالم اسلام و در متون اسلامی است؛یعنی عرفا وقتی میخواهند بگویند که تفاوت فکری ما باعلما و متکلمان چیست،معمو لا بحث را از اینجا شروع میکنند که ما در ادیان یکرشته شریعتی و یکرشته طریقتی داریم که طریقت جنبه معنا و باطن است.
در اسلام این دو جنبه در تعامل است؛یعنی پیامبر(ص)یک وجه طریقتی و یکوجهه شریعتی دارد و هیچکدام بر دیگری غلبه ندارد،اگر خصوصیتر به احوال پیامبر اسلام(ص)بنگریم،حالات بسیار برجسته عرفانی هم دارند،نمونه آن هم معراج ایشان است که الگوی سلوک در عرفان تلقی میشود و عارفان این را نمونه کامل و اعلای سلوک الی الله میدانند.
علم حصولی اقسامی دارد و تعریف کلی آن این است که علمی باواسطه است؛باواسطه حواس و عقل ظاهری کسی راه به حقیقت هستی پیدا نمیکند،این از مشترکات عرفانی است.
از دیگر مشترکات تفکر عرفانی،به خصوص در ادیان ابراهیمی- که صورت ظاهر شریعت از طریقت جدا شده بسیار صادق است-این است که در آنها نکاتی دیده میشود که مثلا در عرفان بودایی و هنری نیست و آن تفکیک ظاهر و باطن یا شریعت و طریقت است."