خلاصه ماشینی:
"این عناصر پارادایم جامعه اطلاعاتی،زمانی که با پارادایم اجتماع اسلامی و تجربهء تاریخی آن مقایسه میشوند،سه پرسش اساسی را فرارو مینهند:اولا آیا پارادایم جامعهء اطلاعاتی باید بر جنبههای علمی،نظری و معرفتشناختی پارادایم اجتماع اسلامی غلبه پیدا کند یا بالعکس پارادایم اجماع اسلامی بر پارادایم جامعهء اطلاعاتی پیروز میشود؟به طور خلاصه،کدام پارادایم باید اساس تحول و تغییر فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و اجتماعی به حساب آید؟دوم اینکه،آیا پارادایم جامعهء اطلاعاتی،یک پارادایم دانش و اطلاعاتی مشروع به شمار میآید و ما چه نوع اطلاعات و دانشی را در نظر داریم؟و سوم این که،چه نظامهای سیاسی و اقتصادی پیشنیاز چهارچوب جامعهء اطلاعاتی هستند و تبعات اجتماعی،سیاسی و اقتصادی این چهارچوب برای جوامع اسلامی کدامند؟ پارادایم اجتماع اسلامی مفهوم پارادایم جامعهء اطلاعتی و جامعهء اطلاعاتی جهانی در حال ظهور از برخی جهات بسیار بنیادین با مفهوم اجتماع اسلامی و برخی از اصول اساسی اسلام در تناقض قرار دارد.
کجای کار اشتباه بود؟چرا ناظران از پیشبینی و توضیح چشماندازهای ارتباطی،سیاسی و فرهنگی که امروز سربرآوردهاند،ناتوانند؟آیا این باید پاسخ این چرایی را در تمرکز آنها بر آن دسته از عوامل زندگی مدرن که خصوصیت نهادها و ایدئولوژی رسمی را تعیین میکند،جست؟ یا این که آنها صرفا دچار سوءتعبیر در مورد فرایندهای تغییر اجتماعی شدهاند که در عصر ما پدیدار شده است؟آیا گمراهی آنان حاصل سوگیری فرهنگی و الگوی گفتمانی بود که بر تعاملات اجتماعی آنها سلطه افکنده بود؟روششناسیهای«انتقادی»آنان تا چه حد از منش انتقادی برخوردار بود؟ من در جایی دیگر (Mowlanamforthcoming) تلاش کردهام نشان دهم که مکاتب فکری جبرگرای اقتصادی و سنتهای قدرت محور ژئوپلتیک در مرحله«واقعگرایانه»روابط بین- الملل،همگی خصوصیات مشاهبی دارند:اول این که آنها دارای یک مفهوم قدرتمحور از روابط بین المللاند که یا سیاسی یا اقتصادی و یا هر دو است."