چکیده:
این پژوهش میکوشد نشان دهد که رهبران فریقین در صدر اسلام با هم چگونه زندگی میکردند. به ویژه شخصیت و سیره امام علی( محور این پژوهش است. تعامل آن حضرت( در مقابل عملکردهای خلیفه دوم در زمینههای مختلف به صورت همکاری، انتقاد و گاهی هم ایستادگی و رایزنی بود. امام علی( هرگاه از ناحیه دشمنان دین احساس خطر مینمود و یا امری را برای استحکام دین و جامعه اسلامی مفید میدانست، با خلیفه دوم همکاری میکرد. بر اساس سیره امیر مؤمنان( همه مسلمانان میتوانند برای حفظ اسلام و با انتخاب مسیری صحیح، با همدیگر همکاری کنند و مشکلات مختلف خود را برطرف نمایند.
خلاصه ماشینی:
"از کسانی که این قضیه را نقل میکنند خلیفة بن خیاط است که درباره تعامل امام علی( با خلیفه دوم در مورد جنگ با ایرانیان با سند ابن قهم، از قاسم بن عوف، از پدرش، از مردی، از صائب بن اقرع، در ضمن بحث جنگ نهاوند که سال بیست و یکم هجری اتفاق افتاد میآورد: مردم ایران از شهرهای اصفهان، همدان، ری، قومس، آذربایجان و نهاوند برای جلوگیری از تهاجم اعراب گرد هم آمدند (خلیفة بن خیاط، 1415: 83).
او در این مورد با مسلمانان مشورت کرد؛ آنها اختلاف رأی داشتند؛ اما نظر امام علی( این بود که به خلیفه فرمود: به اهل کوفه و بصره بنویس که یک سوم آنان برای حفظ امنیت در شهرهای خود بمانند و دو سوم دیگر به سوی دشمن حرکت کنند (همان).
1ـ2 فتوح البلدان بلاذری درباره تعامل امام علی( با خلیفه دوم در مورد جنگ با ایرانیان، در ضمن بیان مقدمات جنگ قادسیه، 1 بدون ذکر سند میآورد که مسلمانان به عمر بن خطاب نامه نوشتند که جماعت بزرگ اهل فارس بر ضد ایشان گرد آمدهاند و از او کمک طلبیدند.
1ـ6 البدء والتاریخ مقدسی درباره این تعامل امام علی( با خلیفه دوم، فقط در مورد جنگ نهاوند، بدون ذکر سند، به طور مختصر و در یک سطر، اشارههایی نموده است که علی( عمر را از رفتن به نهاوند منع کرد (مقدسی، بیتا، 5: 181).
در مورد جنگ نهاوند، گزارش ابن اعثم همچون دیگر مورخان است، اما مطلبی افزون بر دیگران آورده است که عمر در مقابل این مشورت از امام( تشکر کرد و برای تعیین سردار لشکر نیز نظر امام( را جویا شد (ابناعثم، 1372، 2: 295)."