چکیده:
مقاله ذیل به تحلیل وحی از منظر تجربه دینی و عرفانی میپردازد. نگارنده، نخست بهصورت مقدمه به چهار رهیافت ذیل از وحی اشاره میکند: 1.
روانشناختی؛ 2. جامعهشناختی؛ 3. تجربه معرفتی (فلاسفه)؛ 4. معرفتی و زبانی (متکلمان)؛ سپس دیدگاه همسانانگاری وحی و تجربه دینی با تعریف تجربه
دینی و تقسیم آن به ذاتیگرا و ساختیگرا تحلیل و نقد میشود. در نقد آن به نکاتی چون لزوم تنزل وحی به تجربه عادی، غیرآسمانی انگاشتن وحی، تکثر ادیان
به عدد تکثر تجارب دینی و تعمیم نبوت اشاره خواهد رفت. قسمت دوم مقاله به رویکرد عارفان از وحی اختصاص دارد. در این قسمت، نگارنده با بهرهگیری
از اصول و مبانی عرفانی به تبیین وحی میپردازد و تأکید میکند که حقیقت وحی نزد عارفان، تجربه است؛ اما نه از قسم تجربه دینی؛ بلکه نوعی تجربه الوهی
خاص که مبدأ و پیشینه آن به عالم عقول و مقام واحدیت و صادر اول بر میگردد و در واقع، وحی مخصوصا وحی پیامبر اسلام تجربه دوم و به عبارت دقیقتر
ظهور تجربه وحیانی پیامبر در عالم عقول است که با نزول عین ثابته پیامبر از حقیقت محمدیه و صعود دوباره و اتصال به آن تحقق مییابد.
خلاصه ماشینی:
"7. تجربه دینی شرط لازم وحی، نه شرط کافی: اگر به تفسیر تجربه دینی، خوشبینانه بنگریم و مقصود از آن این باشد که پیامبر با تعالی نفس خویش به مرتبهای از عرفان میرسد که حق تعالی بر وی ظهور و تجلی میکند و بدین سان وحی و پیام آسمانی بر حضرت نازل و القا میشود و در این جهت، اصل تجربه و مرتبه شهود نبی با دیگران مشترک است؛ هر چند از جهت شدت و ضعف تفاوتهایی وجود دارد (نوعی ذاتیگرایی).
به دیگر سخن، وجود مادی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به وجود مجرد خویش مرتبط و متصل شده و حقایق منبسط و مجرد از آن را که بهصورت وحی و تفصیلی و مادی تنزل یافته، به مردم ابلاغ میکند و حداکثر نقش فرشتگان مانند جبرئیل همراهی نفس نبوی یا رسانیدن پیام از حقیقت محمدیه به نفس نبوی است؛ (51) البته در صفحات بعد توضیح داده خواهد شد که نزول فرشته وحی نخست در قوه خیال نبی انجام میگیرد و از آن به حس مشترک فرود میآید.
3. اگر مقصود محققان مسلمان از همسانانگاری وحی و تجربه دینی این باشد که تجربه دینی به معنای شهود و مواجهه قلبی با خداوند یا امر متعلق به آن مانند فرشته وحی است، در تحلیل آن گفته شد که تفسیر پیشین با کشف و شهود عرفانی ترادف دارد که امر پذیرفتنی است؛ اما آن نه حقیقت وحی، بلکه شرط لازم و نه کافی وحی است؛ و این تفسیر از تجربه دینی نقش اقتضا و نه علت تامه در حصول وحی و نبوت را دارد؛ بنابراین با وجود حصول شرط پیشین برای بعضی انسانها مانند امامان و عارفان، آنان به مقام وحی و نبوت نائل نمیشوند؛ چرا که حقیقت نبوت افزون بر شرط پیشگفته، محتاج گزینش و انتخاب الاهی است که آن شامل اندکی از انسانها و صاحبان تجربه دینی میشود."