چکیده:
در منابع روایی اهل تسنن و شیعه روایات فراوانی در باب فضایل و یا احیانا ذم برخی شهرها و سرزمین ها وارد شده است چنان که در برخی جوامع حدیثی، باب یا ابوابی به ذکر این روایات اختصاص داده شده و یا درباره این احادیث تالیف مستقل صورت گرفته است. در این میان، این نکته قابل توجه است که به تصریح حدیث شناسان فریقین، شمار زیادی از این روایات مجعول است. گذشته از انگیزه های مذهبی، یکی از مهم ترین علل جعل این گونه روایات، انگیزه های سیاسی است. مقاله حاضر با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با ارایه شواهد عینی، به بیان انگیزه های گوناگون سیاسی در جعل روایات مدح و ذم بلاد می پردازد. برای این منظور نویسنده ضمن اشاره به الگوی تحلیلی مبتنی بر رابطه «حدیث-قدرت» که ریشه در نفوذ معنوی احادیث در مخاطبان و انگیزش عملی آن ها دارد، سعی نموده نشان دهد که چگونه پاره ای از حاکمان بنی امیه یا بنی عباس از این مزیت استفاده کرده و با جعل احادیث، اهداف سیاسی شان را دنبال نموده اند.
خلاصه ماشینی:
"فراوانی احادیث مربوط به قزوین و دیلمان با گفتمان مشترک و در مقطع زمانی خاص قرینهای دیگر بر جعلی بودن این روایات در جهت اهداف صاحبان قدرت بوده است،بهطوریکه از راوی واحدی به نام میسرة بن عبدربه فارسی بصری حدود چهل حدیث در این موضوع جعل شده است(رازی، 1372،ج 8،ص 254؛ذهبی،بیتا-ب،ج 4،صص 232-230).
نکتۀ مهم دیگر دربارۀ این حدیث آنکه از ابو عبد الله محمد بن نعمان سقطی(م 268 ق)نقل شده که مراد ا صنعاء شهری از شهرهای روم است و نه مرکز یمن(ابن عساکر،1415،ج 56،صص 130-129؛سیوطی 1403،ص 459).
در روایتی دیگر از تمیم داری به نقل از رسول خدا(ص)فضائل گوناگونی به انطاکیه نسبت داده شده است که روزی این شهر در اختیار مردی(مهدی)از عترت پیامبر(ص)قرار خواهد گرفت28(ابن جوزی،1386-1388،ج 2،ص 57).
فضیلت سه خلیفۀ نخست اهل تسنن پس از رحلت پیامبر(ص)و مظلومیت عثمان و فضائل بنی امیه در زمان حاکمیت امویان،و نیز انتشار احادیث ضد خلفای اموی و در مدح خلفای عباسی در دوران بنی عباس از جمله زمینههایی است که جاعلان حدیث در آنها نهایت تلاش خود را کردهاند در این میان،جعل حدیث در مدح و ذم برخی از سرزمینها نیز به سبب انگیزههای سیاسی رواج یافت.
در اینباره کتب مستقلی نیز تدوین شده است،مانند فضل قم و الکوفة از ابو القاسم سعد بن عبد الله اشعری قمی(م 301)(نجاشی،1416،ص 177)،رسالة فی أربعین حدیثا فی فضائل قم و أهلها و الأمور المتعقلة بها از حسین مفلس بن محمد بن محمد رضا قمی(زنده در سدۀ چهاردهم)و فضائل قم از محمد علی بن احمد قراچهداغی انصاری(زنده در سدۀ چهاردهم)و چند رساله دیگر در فضائل قم که آقابزرگ طهرانی از آنها یاد کرده است (1403،ج 16،صص 263،271،ج 22،ص 334،ج 26،ص 80)."