چکیده:
اصول بنیادین حکمت متعالیه در حوزه¬های گوناگون فلسفی, آثار عمیقی به جا گذاشته است. از میان این اصول در حوزة نفس، حرکت جوهری و تشکیک و اشتداد در وجود نمود بیشتری دارد و در بین مباحث نفس، رابطة نفس و قوا در اثر پیوند با این اصول، دچار تحول عمیق¬تری شده است. از دو محور عمده این بحث, یعنی فاعلیت نفس و قوا و وحدت یا تعدد وجود آنها، محور اول کمتر محل اختلاف است و شیخ¬الرئیس و صدرالمتألهین با تفاوتی اندک، نفس را فاعل جمیع افعال اعم از ادراکی و تحریکی و مدرک تمام ادراکات اعم از جزیی و کلی می¬دانند, اما در بخش دوم تفاوت مبنایی دو فیلسوف آشکار می¬شود و صدرا بر خلاف شیخ که به تعدد وجود نفس و قوا معتقد است با تأیید نقش قوا، نظریة اتحاد وجودی نفس و قوا را ارائه می¬کند. شیخ و صدرا مبانی و تئوری خود را دربارة رابطة نفس و قوا, عینا به رابطة نفس و بدن نیز تسری می¬دهند. لذا همان اختلافات در این مورد هم ظاهر می¬شود.
خلاصه ماشینی:
"از دو محور عمده این بحث،یعنی فاعلیت نفس و قوا و وحدت یا تعدد وجود آنها،محور اول کمتر محل اختلاف است و شیخ الرئیس و صدر المتألهین با تفاوتی اندک،نفس را فاعل جمیع افعال اعم از ادراکی و تحریکی و مدرک تمام ادراکات اعم از جزیی و کلی میدانند،اما در بخش دوم تفاوت مبنایی دو فیلسوف آشکار میشود و صدرا برخلاف شیخ که به تعدد وجود نفس و قوا معتقد است با تأیید نقش قوا،نظریهء اتحاد وجودی نفس و قوا را ارائه میکند.
از نظر ابن سینا،تمام آثار و افعال انسان،مستند به نفس است،ولی نفس نسبت به بعضی افعال نظیر ادراک کلیات،ادراک نفس از ذات خود،و نیز به کار گرفتن قوای نفسانی"فاعل مباشر"است و نسبت به بعضی افعال"فاعل باواسطه"نظیر افعال مربوطه به حواس ظاهر و حواس باطن که در آنها،قوا واسطه انجام فعل هستند،لیکن باید دقت کرد که وساطت قوا به این معنا نیست که ادراک حقیقتا از آن قوا است،بلکه فاعل و مدرک حقیقی،نفس است،اما به قوای خود نه به دانش.
البته در بخش دیگر متن که به اشتمال نفس بر جمیع قوا،نه بعضی دون بعض اشاره دارد با شیخ الرئیس موافق است(نکـ:8/84)،اما در جستجوی ریشهء این اختلاف نظر و دلیل این که شیخ وحدت نفس و قوهء عاقله را پذیرفته،ولی آن را به سایر قوا تسری نداده است باید اعتراف کرد که اتحاد نفس با بدن و قوای ظاهر و باطن با انکار حرکت جوهری و تشکیک در وجود و انکار مراتب در نفس ناطقه و همچنین با قول به روحانیة الحدوث و مجرد الذات بودن نفس ناسازگار است."