چکیده:
در جهانبینی عرفانی«حقیقت محمدی»به عنوان واسطهء آفرینش هستی،آینه تمامنمای عظمت حق،تعین اول،مظهر کاملترین اسم خداوند(الل?ه)،قطب الاقطاب،انسان کبیر،قلم اعلی و روح اعظم معرفی شده است.
دیگر اصناف آدمیان نیز به دلیل خلقت متمایز و اختصاص وجودی خود با تفاوت مراتب از و عصاره نور اعظم به گونهای بهرهمند میشوند و تنها راه تقرب دوباره به این حقیقت و تولد مجدد نیمه الوهی وجود آدمی،تزکیه باطن،سیر استعلایی و نیل به شهود یا درونیافت حقیقت است که به دیدار با«من برتر»یا«فرامن»در نوع انسان و هماهنگی متقن ذهنیت و عینیت میانجامد.
این تحقیق به روش«تحلیل محتوا»به انجام رسیده است؛و هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل مفهوم«حقیقت محمدی»در برخی از آثار عرفانی و تبیین نقش و جایگاه معنوی و قدسی آن در سلسله نبوت و هستی انسانی بوده است.
خلاصه ماشینی:
"پس اگر ممزان عالم بر آن شوند که فیض را از آفتاب جدا کنند،نتوانند و نیست که جدا گردد و جدا نشاید: در ظل آفتاب تو چرخی همی زنیم#کوری است آن که گوید ظل از شجر جداست از عشق شرمم آید گر گویمش بشر#میترسم از خدای که گویم همین خداست» (همان:62) براساس باور برخی عرفا نبوت معادل«انباء»و به معنای خبر دادن است و «نبی»کسی است که از ذات پروردگار،صفات،اسماء،افعال و فرامین او خبر میدهد؛و انباء حقیقی ذاتی اولی تنها از آن روح اعظم است که خداوند او را نخست بر نفس کلیه و سپس بر نفوس جزئیه گماشته است تا آنان را به زبان عقل از ذات احدیت و صفات ازلیه و اسماء الهیه و احکام کلیه او آگاه کرده و باخبر سازد؛و اینکه رسول اکرم(صلی الله علیه و سلم)فرمود:«کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین» اشاره به«نبوت حقیقیه اولیه»اوست که از آن به«روح اعظم و انسان کبیر»تعبیر کردهاند،زیرا آن حضرت نبی حقیقی است و دیگران،یعنی سایر انبیاء و مرسلین مظاهر او به شمار میروند؛و ازاینروست که میفرماید:«آدم و من دونه تحت لوائی»."