چکیده:
واژهء«ادب"از کلماتی است که معنی آن همراه با تحول زندگی قوم عرب و انتقال آن از بدویت به مدنیت تغییر یافته و پیدرپی معنای نزدیک به هم پیدا کرده است،تا این معنی را که امروز به ذهن متبادرمیشود به خود گرفته است و آن عبارت از سخنی است رسا،که به نیت تأثیر در عواطف خواننده یا شنونده به شعر یا نثر انشاء شود. در این مقاله سعی شده است که با کندوکاو در سنت نظم و نثر عرب کلمهء ادب ریشهیابی شده و تحول معنای آن در طول تاریخ ادبیات عرب پی گرفته شود و انواع آن و مابهازای معنایی آن در هر دوره استخراج گردد.
خلاصه ماشینی:
"واژهء ادب و موضوعات علوم ادبی دکتر عباسعلی بهاری اردشیری استادیار دانشکدهء ادبیات دانشگاه شهید بهشتی چکیده واژهء«ادب"از کلماتی است که معنی آن همراه با تحول زندگی قوم عرب و انتقال آن از بدویت به مدنیت تغییر یافته و پیدرپی معنای نزدیک به هم پیدا کرده است،تا این معنی را که امروز به ذهن متبادرمیشود به خود گرفته است و آن عبارت از سخنی است رسا،که به نیت تأثیر در عواطف خواننده یا شنونده به شعر یا نثر انشاء شود.
از این جهت است که متقدمین ادبای عرب علم ادب را اینگونه تعریف کردهاند: «الادب هو حفظ اشعار العرب و الاخبار و الاخذ من کل علم بطرف» یعنی:«ادب عبارت است از حفظ اشعار و اخبار و بهره یافتن از هر علمی به اندازهء حاجت»(ابن خلدون،ج 2،ص 4711) علوم اصلی ادبی از نظر ملا فیض: در رساله فهرس العلوم تالیف فیض-که نسخهء خطی آن در کتابخانه مجلس موجود میباشد-علوم را به اعتبارات مختلف تقسیم نموده است: در تقسیم اولی که مبنای سایر علوم نیز تقسیم مزبور است،علوم به سه دستهء مهم، یعنی:ادبیات و شرعیات و فلسفیات تقسیم گردیده است.
»(بهبهانی،ص 721) موضوعات علوم ادب:بدیع بدیع: علم بدیع:«عبارت است از معرفت قوانینی که از آنجا فصاحت و تراکیب معلوم کنند،تا بدان محترز باشند از خطا در تطبق کلام بر مقتضای حال در تبیین مراد و تزیین الفاظ به ایراد آنچه قریب الفهم باشد یا غریب النظم و عذب الاستماع و عجیب الابتداع» (دهخدا،ص 477،زیر کلمه لغت) بدیع یکی از علوم بلاغی است که در آن از صنایع کلام و زیباییهای الفاظ و آرایش سخن پس از حصول فصاحت و بلاغت در نظم و نثر بحث میشود چنانچه مشهور است نخستین کسی که بدین دانش توجه کرد و صنایع بدیعی را از متون استخراج نمود، عبد الله المعتز(متوفی بسال 692 هق)بود."