خلاصه ماشینی:
خواهرش گابریل تعریف میکند که آنتوان برای نشان دادن این اختراع از همه دعوت کرد و بعد از توضیح دربارهء قسمتهای مختلف آن افزود:«وقتی با این دوچرخه پرواز کنیم همهء مردم فریاد خواهند زد: (91)- Bibesco (02)- Le Petit prince زندهباد آنتوان دوسنت اگزوپری»12.
بعد از سه سال تحصیل در مدرسهء سن ژان فری بورگ و گرفتن دیپلم، سنت اگزوپری در اکتبر 7191 وارد مدرسهء بوسوئه72پاریس شد تا خود را برای کنکور مدرسهء نیروی دریائی آماده کند.
مدیر این مدرسه آبهسودور82 که در وجود سنت اگزوپری استعداد و ذوقی استثنائی تشخیص داده بود نسبت باو توجهی خاص داشت و علاقهای پدرانه احساس میکرد.
در این موقع ریاست شرکت با شخصی بود بنام دیدیه دورا93،همان (93)- Didier Dorat کسی که سنت اگزوپری را بعنوان خلبان شرکت استخدام کرد.
این رمان بما نشان میدهد که برای شخصی با روحیهء سنت اگزوپری تعیین حدومرزی بین واقعیت و تخیل تا چه اندازه دشوار بوده و تا چه حد هواپیمائی با مقررات سنگین خود باو کمک کرده است که با واقعیات تماس پیدا کند.
و سنت اگزوپری با همهء علاقهای که برای جبران این محبتها داشت،هرگز نتوانست خود را به یاد گرفتن زبان انگلیسی مقید کند.
این عمل از نظر جسمی چندان مهم نبود،اما روحیهء سنت اگزوپری ضعیف شده بود و هیچ ناملائمی را نمیتوانست تحمل کند.
سنت اگزوپری قلبا خوشحال بود که توانسته است در مبارزه شرکت کند و در راه خدمت به دیگران زندگی خود را بخطر بیندازد.
با همهء این خطرات و با اینکه سنت اگزوپری بیش از سهم خود به مأموریت رفته بود،باز هم تقاضای شرکت در مأموریتهای جدیدی را داشت.