چکیده:
عقل و نص دو منبع اصلی برای معارف دینی است. گاهی متفکران با عنوان عقل گرایی و نص گرایی دسته بندی می شوند. این تحقیق در درجه نخست، درصدد نشان دادن مقدار بهره گیری شیخ صدوق از عقل در معارف دینی است، اما در ضمن مباحث، روشن خواهد شد که صدوق متکلمی عقل گراست؛ هرچند عقل گرایی او با دیگر عقل گرایان متفاوت باشد. ابتدا دیدگاه شیخ صدوق در باره عقل و اعتبار و قلمرو آن بیان خواهد شد. آن گاه، عملکرد عقل گرایانه صدوق در عرصه کشف معارف دینی و دفاع عقلانی از آنها بررسی خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
وی در پی حدیث هفدهم باب نهم کتاب التوحید در بارة اثبات قادر بودن خداوند میگوید: از جمله دلایل بر این که خداوند قادر است، این که وقتی ثابت شده که جهان ساختة سازندهای است و دریافتیم کسی که توانا نیست، نمیتواند چیزی را بسازد؛ به دلیل آن که زمینگیر نمیتواند راه برود و از ناتوان کاری ساخته نیست، خواهیم دانست آن که هستی را ساخته است تواناست و اگر غیر از این باشد، باید ما که ابزار پرواز نداریم، بتوانیم پرواز کنیم و یا بتوانیم در عین از دست دادن حواس، درک کنیم.
او در بحث حدوث اجسام ـ که در باب چهل و دوم کتاب التوحید مطرح شده است ـ پس از طرح استدلال خود و دیگران در بارة حدوث عالم، به نقل و نقد اشکالاتی در این باره پرداخته و هفت اشکال فرضی را به صورت «ان قال قائل» مطرح کرده و به صورت مستدل و عقلی به آنها پاسخ میدهد.
شیخ صدوق در پی حدیث دهم باب بیست و هشتم کتاب التوحید در «نفی مکان دار بودن خداوند» با استفاده از قاعده حدوث عالم میگوید: دلیل بر این که خداوند لا فی مکان هست، این است که همة مکانها حادث هستند و (در جای خود) به اثبات رسیده است که خدای عزیز و جلیل قدیم و سابق بر مکانهاست و روا نیست که بینیاز قدیم محتاج به چیزی باشد که از آن بینیاز است.