چکیده:
بسیاری از صاحبنظران چون علامه قزوینی، فروزانفر، خزائلی و... دستمایه اندیشههای سعدی را در آثار شاعران عرب جستجو کردهاند. حسینعلی محفوظ در تحقیق مفصلی مدعی است که سعدی بنمایههای فکر و اندیشه خود را از مضامین شاعران عرب بهویژه متنبی گرفته است. در این گیرودار مدافعان سعدی با طرح مسایلی چون توارد، طبعآزمایی، و برشمردن انگیزههای انسانی و عالی و نیز معانی ارجمند و... در آثار سعدی، به دفاع از شیخ شیراز پرداختهاند.شیوه این مقاله از لونی دیگر است، زیرا با ورق زدن تاریخ به زمانی عقبتر از عهد عباسی، در جستجوی مضامین فکری گلستان سعدی در فرهنگ باستانی ایران هستیم. در این تحقیق با ارائه بیش از 40 شاهد که در پژوهشهای در دسترس و موجود به آنها اشاره نشده، به منزله مشتی از خروار، نشان میدهیم که اندیشمندان ما به جای ذرهبین انداختن در متون عربی و جستجوی سرچشمههای مضامین سعدی، اگر دست را سایهبان چشم کنند بسیاری از این حکمتها را در فرهنگ ایران باستان خواهند یافت.
Iranian scholars like Allame Ghazvini، Foruzanfar، Khazaeli، among others، have attempted to look for the main motifs of Sa'di's ideas within the old Arabic poetry. In a detailed study، Hossein-ali Mahfuz claims that the main themes of sa'di thought should be sought in the poetry of Arab poets like Motanabbi. It is understood here that the role of the Iranian ancient culture and literature has been ignored. In the meantime، defenders of Sa'di have tried to account for the claim mentioned above by appealing to factors like the accidental occurrence of a thought to two different poets unknown to one another، competition at composing a single theme، and by mentioning humane and lofty intentions in Sa'di's texts. Adopting a different approach، the present article attempts to go further back beyond the Abbasids to the Old Iranian culture and literature in the quest for the origins of Sa'di's thought. It will investigate thirty such texts not mentioned in the studies available. These are presented as samples، to demonstrate that our researchers، instead of looking into old Arabic texts، should search Sa'di's thoughts in the ancient Iranian culture.
خلاصه ماشینی:
"اما تلاش ما در این مقاله به گونهای دیگر است؛ زیرا با تکیه بر رخنه فرهنگی ایران باستان در فرهنگ عربی که امری بینیاز از اثبات است، سر آن داریم که نشان دهیم بسیاری از این مضامین در فرهنگ ایران قبل از اسلام وجود داشته است که نه تنها سعدی، بلکه بسیاری از شاعران عرب، آنها را باواسطه و یا بیواسطه از منابع ایرانی اقتباس کردهاند.
آیا این 19 نقل قول مستقیم نشان از آن ندارد که اندیشه سعدی، در کنار فرهنگ عربی اسلامی متعلق به قوم و تبار ایرانی است؟ بدیهی است که سعدی قبل از تتبع در اشعار عرب، در آثار ادبی ایرانی و قومی خود ممارست داشته است و آثاری چون شاهنامه، گرشاسبنامه، قابوسنامه و کتب اخلاقی دیگر، بهترین منبع اینگونه مضامین است (نک: مؤید شیرازی، 1362: 16).
دوست واقعی دوست مشمار آنکه در نعمت زنددوست آن باشد که گیرد دست دوست لاف یاری و برادر خواندگیدر پریشانحالی و درماندگی (سعدی، 1368: 95) ثعالبی اشعار زیر را از شاعری به نام ابوالمظفر بلخی نقل کرده است: قال الحکیم الفارسی بزرجمهر ثم مزدکحتی تجرب ما لدیه لحاجة إما بدت لک لا ترضین من الصدیق بکیف أنت ومرحبا بکفإذا وجدت فعاله کمقاله فبه تمسک (ثعالبی، 1403: 4/403) بزرگمهر، حکیم ایرانی و مزدک گفتهاند/ از دوست به "حالت چطور است و سلام" راضی نشو، مگر اینکه او را در زمان حاجتی که پیش میآید امتحان کنی، پس اگر کارهایش را مانند سخنانش یافتی به او اعتماد کن (نیز نک: محقق، 1366: 3/179؛ دباشی، 1370: 94)."