خلاصه ماشینی:
"زمخشری از نظر سیبویه بهره جسته و در ذیل آیه که در مورد افتراهای یهود و نصاری آمده است نظر سیبویه را تکرار میکند و متذکر میگردد آنان-یهود و نصاری-شایستهء چنین سخنی هستند از آن جهت که (12)-محمد بن الحسن الطوسی:التبیان فی تفسیر القرآن 384/7،طبع دار احیاء التراث العربی،بیروت.
آنگاه سیبویه میافزاید که مفسرین عبارت موردنظر را مرادف «ألم تر؟»میدانند،و دو بیت ذیل را ذکر میکند: سألتانی الطلاق أن رأتانی قل مالی،قد جئتمانی بنکر وی کأن من یکن له نشیب یحبب و من یفتقر یعیش عیش ضر از سخن خلیل،و بیان نظر مفسران و ارائه ابیات فوق ظاهرا این مطالب فهمیده میشود: 1-«و یکأن»مرکب از دو کلمهء جداگانه است که اولی را به وقت تنبه و دومی را در جهت آثار مترتب بر این تنبه به کار میبرند و گویا«کأن» افاده ظن و گمان میکند.
در امالی سید مرتضی ذیل آیهء فوق میخوانیم:اگر سؤال شود میان کافران و آنکه بر چهارپایان بانگ زند چه مشابهتی است،درحالیکه آیه در مذمت کافران و بیان غفلت و فقدان تدبر و تشخیص آنان آمده و کسی که بر چهارپایان بانک زند گاهی از درک و تامل و تشخیص برخوردار است؟ پاسخ آن است که در آیهء پنج تأویل وجود دارد که نخستین آنچنین باشد:«مثل واعظ الذین کفروا و الداعی لهم الی الإیمان و الطاعة کمثل الراعی الذی ینعق بالغنم و هی لا تعقل معنی دعائه»سپس میافزاید کافران حالت چنین چهارپایانی را داشتند،زیرا سخنان و بیم دادنهای رسول خدا را میشنیدند و از پذیرش آن روی مینمودند و به دیدهء تامل بدان نمینگریستند،بنابراین کافران و چهارپایان هر دو در عدم بهرهوری از بانگ و دعوت مشترکند34."