خلاصه ماشینی:
"در مجموع راهبرد مشخصی در زمینه توسعه فرهنگی در ایران طراحی نشده و همین نقیصه سیاستهای فرهنگی ما را روزمره ساخته است البته در سالهای 55 و 56 صدا و سیما اقدام به تأسیس پژوهشکده علوم ارتباطی مینماید تا از این طریق مطالعات لازم برای تدوین برنامه توسعه ارتباطات و تعیین راهبردهای ارتباطی را مقارن را برنامه توسعه کشور،به انجام رساند؛اما در سال 58 این پژوهشکده با چند مرکز علمی-پژوهشی دیگر ادغام شده و عملا فعالیت آن متوقف میگردد.
1-نبود یک راهبرد بلندمدت؛ متأسفانه بعد جامعیت برنامههای توسعه فرهنگی بسیار ضعیف بوده و به عبارتی،این برنامهها بیشتر مقطعی و در واکنش به تحولات روز هستند تا کلان و برای هدایت جامعه به سوی یک هدف اصلی از پیش طراحی شده.
باید گفت فرآوردههای فرهنگی استاندار شده که برای همه کشور به یک صورت و معمولا مطابق میل مردم مرکز،تهیه و اجرا شود به هیچ وجه با اصول توسعه فرهنگی نمیخواند؛از دیگر سوی وجود مراکز پژوهشی مشخصی که در زمینه این تفاوتها کار کنند و سپس بستر مناسب جهتد طراحی برنامههای توسعه فرهنگی را فراهم آورند،یک نیاز کاملا حیاتی است که تاکنون کمتر به آن توجه شده است.
نتیجهای که از این تحولات گرفته میشود این است که:دیدگاه باورمند به تفسیر محدود از فعالیت فرهنگی و اقتدار کامل نظام سیاسی عملا نمیتواند در حوزه توسعه فرهنگی طرح قابل قبولی عرضه کند.
با توجه به برنامه توسعه اول و دوم مشاهده میشود که ضعف عمده این دو برنامه،نداشتن یک سیاست مشخص در خصوص توسعه فرهنگی است که البته نوک این انتقاد فقط متوجه سیاستگزاران برنامه اول و دوم توسعه نیست بلکه مدیریت فرهنگی ما را به طور کلی مورد سؤال قرار میدهد."