خلاصه ماشینی:
"8 آنچه در این مقال مورد بحث و تأکید ما است وجود تضاد میان عناصر نیرومندقزلباش و آشکار شدن آن در همان دوره بنیانگذاری دولت صفوی و تأثیر نامطلوب اینتضاد در دهۀ اخیر سلطنت شاه اسماعیل(پس از جنگ چالدران)است.
همۀ قراین حاکی است که دولت مردانصفوی از کثرت عددی،تجهیزات و شیوۀ جنگ سپاه سلطان سلیم،که به ایران روی میآورد،پیشاپیش آگاه بودند و خود سلطان سلیم،پیش از رسیدن به میدان جنگ،درطی چهار نامۀ هدفها و امکانات جنگی خود را به اطلاع زمامدار صفوی رسانده،11حتیدر نامۀ سوم غرض خود را از این ارسال نامهها بستن راه بهانه تراشیهای احتمالی آیندهشاه اسماعیل گفته بود تا شکست آتی خود را معلول ناآگاهی و نداشتن فرصت کافی برای تدارک مقابله قلمداد ننماید.
بهعنوان مثال و مقایسه میتوان گفت که اگر نخستین تظاهر تضاد درون قزلباشی واختصاصا تضاد شاملو-استاجلو موجب نخستین شکست دولت صفوی در چالدرانشد،ادامۀ تقویت شده و کاملا عریان همین تضاد37موجب از دست رفتن تبریز وآذربایجان و دیگر ولایات عرب ایران در دورۀ شاه محمد خدابنده شد و مورخ رسمیشاه عباس را به هنگام ذکر تاریخ این وقایع به این اظهارنظر تأسفآمیز واداشت:«هرگاهمیانۀ اعیان لشکر شیوۀ نفاق و عدم اتفاق بدینسان رواج داشته باشد،پیداست که چهمهم از پیش رود38.
این همسرشاه جوان صفوی همان است که تا جلو بیگم نام گرفت و گویا در قوت پهلوانی ودلیری بر برادرش دورمیش خان برتری داشت و در ازدواجش شرط کرده بود کههرگاه شاه به جنگ رود به او هم رخصت دهد که اسلحه پوشیده به جنگ دشمندر آید(عالم آرای شاه اسماعیل،80-81)."