چکیده:
این مقاله در صدد است تا با استفاده از رهیافت چندعلتی به تبیین انقلاب اسلامی ایران بپردازد.این مدل در سه سطح عوامل ساختاری غیرمستقیم،عوامل ارادی مستقیم و عوامل واسطهای به واکاوی انقلاب اسلامی ایران میپردازد؛بدین بیان که در سطح اول بر مؤلفههای ساختاری وضعیت اجتماعی که شرایط یا موانع غیرعادی ایجاد کرده،تأکید میشود؛زیرا در انقلاب ایران فرایند نوسازی در ایجاد چنین وضعیت اجتماعی نقش محوری داشته است.در سطح عوامل ارادی نیز نقش کارگزاران انقلاب و قدرت بسیج آنها و اینکه چرا و چگونه افراد و گروههایی به کنشهای انقلابی جذب میشوند،مورد بررسی قرار میگیرد و سرانجام در سطح عوامل واسطهای به احساس محرومیت نسبی-به عنوان عامل روانشناسی اجتماعی و واسطهء دو سطح قبل-پرداخته خواهد شد. حقیقت انقلاب اسلامی در بعد بین المللی اعتراضی به نظام ناعادلانه و بدون معنویت بین الملل است.با گذشت 31 سال از تشکیل نظام جمهوری اسلامی،نیاز به کار علمی در انسجامبخشی به چهارچوب سیاست خارجی بیشتر آشکار شد.لذا در این پژوهش با دو پرسش روبهروییم:الگو و نظریه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چیست و چه شاخصهایی دارد؟در پاسخ به این پرسشها نخست این فرضیه اثبات میشود که انقلاب اسلامی پدیدآورنده سیاستی نوین در عرصه روابط بینالملل با عنوان الگوی«سیاست تعاملی ضد نظام سلطه»است و سپس ثابت خواهد شد که این الگو دارای شاخصهایی برخاسته از دو رویکرد ایجابی و سلبی است که همان اصول ثابت حاکم بر نظام و دولت اسلامی و عناصر مقوم این الگو در مواجهه با شرایط است.
This article tries to explain the Islamic revolution using a multi-cause solution. This model explores the Islamic revolution in three levels: indirect structural elements, directvoluntary elements and intermediary elements. At first level, the emphasis is on structural elements of social condition which have created unnormal opportunities or obstacles,since the renewal process in Iranian revolution has played a pivotal role in creating such a social condition. At the level of voluntary elements, executers of the revolution and theirpower to mobilize people and how and why some people and groups are absorbed to revolutionary actions are investigated.Finally at the level of intermediary elements,relative feeling of deprivation has been discussed as a psycho-social factor and as an intermediary for previous two levels.
خلاصه ماشینی:
(نقیب زاده،درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی:331 و 431)با این حال آنچه در معنای سلطه مورد اهمال واقع شده و در نظم شکل گرفته بین الملل نیز به وجود آمده،بعد تحمیلی آن است؛ بدین معنا که سلطه،مفهومی رابطهمند است که از سلطهگر(شرایطساز)به سلطهپذیر (شرایطپذیر)تحمیل میشود.
:22-71) این ویژگیها که انقلاب را به عنوان نظریه نسل چهارمی از انقلاب معرفی میکند، عبارت است از: الف)جنبش و انقلاب مستقل،متفاوت و متضاد با ساخت سیاسی حاکم مطالعه انقلاب اسلامی ایران-جدای از آن که چه دگرگونیهایی در نظریههای انقلاب به وجود آورده1-نشان میدهد که ایران زمان پهلوی تابع الگوهایی چون فشار نیروهای خارجی نظیر شکست در جنگ یا سلطه رقبای مقتدر اقتصادی نبود(فوران،انقلاب 9791-7791:چالشی بر تئوری اجتماعی:723)و همین امر نظام پهلوی را در برابر مردم و رهبری جنبش بسیار مقاوم ساخته بود.
(دری،نفی سلطه،مقابله با امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم جهانی) در واقع جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب با رویکرد به اصولی چون مقابله با نظامهای سلطه و نفی قدرتهای استکباری،موازنه قدرتهای مسلط جهانی را در تقسیم جهان به دو قطب شرق و غرب برهم زد و این روند موجب پیدایش و رشد طیفهای جدیدی از مقاومت در برابر سیطرهطلبی قدرتهای جهانی شد.
امام خمینی قدس سره این اصل را در روابط خارجی دولت اسلامی چنین تبیین فرموده است: تمام کشورها اگر احترام ما را حفظ کنند،ما هم احترام متقابل را حفظ خواهیم کرد و اگر دولتها و کشورها بخواهند به ما تحمیلی بکنند،از آنها قبولی نخواهیم کرد؛نه ظلم به دیگران میکنیم و نه زیر بار ظلم دیگران میرویم(امام خمینی،همان،ج 4:833) بنابراین،ایران اسلامی با واکاوی دقیق دورنمای تحولات آینده،الگوی مبارزاتی جدیدی را در برابر حاکمیت نظام سلطه به اجرا در آورد.