خلاصه ماشینی:
"این نوع توسعه سعی میکند که از خلاصه کردن و برگرداندن آنچه فرهنگی است به امور اقتصادی خودداری شود و بسیج همه مردم را فراهم مینماید و توسعه به عنوان یک مقوله یک بعدی یعنی افزایش درآمد سرانه در نظر گرفته نمیشود بلکه به عنوان یک فراگرد جامع با ابعاد اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی پذیرفته میشود و در اینجاست که این سؤالات مطرح میگردد01: -منظور از توسعه جمعیت و معیارهای ارزیابی آن کدامند؟ -توسعه برای چه کسانی است؟(کدام گروهها و یا طبقات اجتماعی و یا کدام جنس) -توسعه توسط چه کسانی صورت میگیرد و یا باید صورت گیرد؟ منظور از توسعه در این مرحله برآوردن احتیاجات اساسی انسان مثل تغذیه، بهداشت،آموزش،مسکن و تأمین شغل است و با این ترتیب دیگر شاخص سنتی (9)- Marke,Erika:The Nineties:The decade of women's development?
توسعه یعنی درآمد سرانه نمیتواند یک شاخص مناسب برای رفاه جامعه به حساب آید و درآمد سرانه و میزان رشد سالانه آن هرچند در بسیاری از موارد مفید شناخته شده است دیگر یک شاخص معتبر توسعه نیست:نخست آنکه درآمد سرانه فقط بخشی از تولید را در نظر میگیرد که وارد بازار میشود و به هیچ وجه منعکسکنندهء عناصری مثل تولید مواد غذایی مورد استفاده خانوار،کار غیر دستمزدی زنان،ساخت مسکن توسط خود افراد و...
با اینهمه درآمد سرانه یک وسیله کافی برای اندازهگیری تولید اقتصادی کل یک کشور است و بطور احتمالی میتواند رفاه یک جامعه معین را نشان دهد و علی رغم نقص آن هنوز مورد توجه و قابل استناد است ولی احتیاج به استفاده از شاخصهای اجتماعی متمم مثل میزان مرگومیر کودکان کمتر از 5 سال و یا میزان بیسوادی وجود دارد که بیشتر نتیجه توسعه هستند."