چکیده:
استواری مبانی فقهی شیعه وامدار پویشها و کوششهای بیوقفهء مجتهدان و تلاشگران این عرصه است.بحث«شروط راوی»یکی از مباحث عمده و محوری در زمینه مقبول یا غیر مقبول بودن حدیث است.نوشتار حاضر درپی مطالعه و بررسی شرط «ایمان»یا«مذهب»است. نگارنده در این مقال نشان داده است که در اشتراط این شرط نسبتا نوپدید و به تعبیر صریحتر در پایبندی به این شرط حتی در میان متقدمان امامیه نیز اتفاق نظر وجود ندارد،دلیل این امر هم وجود شماری راوی با مذهبی غیر از«مذهب امامی»در میان راویان شیعه است که اگرچه در خصوص توثیق آنها میان رجالیتان اختلافنظر است اما در عمل،بسیاری از فقها-که عمدتا حدیثشناس و عالم به علوم حدیث بودهاند-با علم به این شرط،با استناد به روایات چنین افرادی حکم و فتوای خود را صادر نمودهاند.
خلاصه ماشینی:
"باری، نظر علمای حدیث درمورد این فرقه این است که فطحیه نزدیکترین فرقه به حق هستند (غفاری،141)ازاینرو در خصوص راویانی که طرفدار این فرقه بودهاند،آنان که غیر از انحراف عقیده،مشکل دیگری نداشتند،مثلا دروغگو و یا وضاع نبودهاند،روایاتشان به عنوان روایات موثق مورد قبول علمای حدیث قرار گرفته است(بهبودی،معرفة الحدیث،09)به عنوان مثال متقدمان از علمای حدیث به رغم فطحی بودن خاندان بنی فضال آنها را توثیق کردهاند و این فقط بدان دلیل بود که مواریث گرانبهایی از امامان نزد این خاندان بود که درصحت و سلامت آنها هیچ تردیدی وجود نداشت،اساس این اعتماد هم سخنی از امام حسن عسگری علیه السلام بود که در پاسخ به سؤالی که از ایشان در مورد خاندان فضال شد فرمخودند:«خذوا مارووا و ذروا مارأوا»یعنی روایتهای آنان را بپذیرید اما آراء و نظرات آنها را وانهید:(شیخ طوسی،الغیبة،932)چرا که صحت روایات آنها یقینی بود،هرچند در آراء و عقایدشان دچار مشکلاتی بودند که در این روایت بر طرد و رها کردن آن آراء امر شده است.
قال محمد بن مسعود:سألت ابا جعفر حمدان بن احمد الکوفی،عن نوح بن دراج؟فقال کان می الشیعة- و سایر راویان اهل سنت از طرف فقها و علمای شیعی و ارائهء حکم براساس روایات آنان،بهترین دلیل براین مدعاست(طوسی،عدة الاصول،183-973)و این معنا را با همین اندیشه و نگرش،در مورد راویانی از فطحیه،واقفیه،ناووسیه و دیگران ساری و جاری میداند،بدین معنا که اگر در سند روایتی یکی از این افراد-وابسته به فرقهها- وجود داشته باشد و روایتی از دیگر شیعیان با آن مخالفت نداشته باشد و یا با شیرهء عملی عقلا و علما نیز مغایر و مخالف نباشد،به علاوه راوی نیز احراز شرط عدل را کرده باشد یعنی در روایتش«متحرز از کذب»باشد،چنین روایتی معتبر بوده و میتوان بدان عمل کرد،ولو اینکه راوی به لحاظ مذهب دچار خطا شده باشد."