چکیده:
پرواضح است که جهان طبیعت دائما در حال تغییر و دگرگونی است. هر انسانی در تجربه روزمره خود این دگرگونیها را مشاهده میکند. بعنوان مثال، ما می بینیم گیاهی در خاک میروید، رشد میکند، سبز و خرم میشود و بالاخره خشک میشود و به خاک میپیوندد. حتی جمادات نیز از این تحول و دگرگونی مصون نیستند و پیوسته در اثر فعل و انفعالا ت فیزیکی و شیمیائی پدیده های کهنه جای خود را به پدیده های نو میدهند. بنابرین، اصل تغییر در پدیده ها یک امر بدیهی و غیرقابل انکار است اما در تفسیر و تبیین فلسفی این تغییر میان حکما و اندیشمندان اختلا ف نظر وجود دارد. پرسشهایی که در اینباره مطرح میشود چنین است: آیا این تغییر بصورت «کون و فساد» یعنی دفعی و از هم گسسته حاصل میشود یا اینکه یک نوع حرکت است، یعنی بصورت تدریجی و بهم پیوسته حاصل میشود؟ دایره شمول این تغییر تا کجاست؟ آیا حرکت تنها در اعراض و پدیدارها رخ میدهد و یا ذات و گوهر اشیاء نیز دستخوش تغییر و حرکت هستند. آیا بصورت خلع و لبس است یعنی یک شیء در هر آنی معدوم میشود و از نو بوجود می آید و یا اینکه بصورت لبس بعد از لبس است، یعنی شیء بطور پیوسته در حال شدن و از قوه به فعل در آمدن است؟ در این مقاله نظریات حکما و اندیشمندان درباره حرکت مورد بررسی و نقد قرار میگیرد
خلاصه ماشینی:
"یعنی بطور تدریجی و بهم پیوسته است؟ 2-دربارۀ مسافت حرکت یعنی مقولهیی که تغییرتدریجی در آن حاصل میشود،آیا حرکت در همهمقولهها است یا در برخی از آنها؟ 3-دربارۀ فرآیند حرکت،آیا بصورت یک امر ممتدزمانی بهم پیوسته و دائما در حال شدن است،که تنهادر موجودات مادی میتواند وجود داشته باشد و یااینکه بصورت خلق جدید و مرگ و رجعت استیعنی در هر آنی چیزی معدوم میشود و از نو موجودمیگردد که شامل همۀ موجودات ممکن میشود.
12 ملا صدرا در اسفار بیان ابن سینا دربارۀ نفی وجودخارجی حرکت قطعیه را نقل میکند و ضمن نقض وابرام میگوید:هر ماهیتی دارای نحو خاصی از وجوداست و وجود خارجی داشتن یک ماهیت بدین معنیاست که آن ماهیت بر امری صادق است که حد آن درخارج تحقق دارد،چنانچه خود شیخ درباره مضافگفته:«مضاف در خارج موجود است به این معنیکه حد مضاف بر اشیاء کثیر در خارج صدق میکند»حرکت و زمان نیز از این قبیلند.
ابن سینا برای ابطال حرکت جوهری دو دلیلآورده است یکی عدم بقاء موضوع و دیگری ناممکنبودن شدت و ضعف در جوهر،مضمون دلیل اولچنین است: ما میدانیم که هیولی در حد ذاتش چیزی بالقوهاست و فعلیت جوهر متحرک نیز به صورت آن است.
در اینجا سؤال دیگری پیش میآید و آن اینکه اگرحالات غیرطبیعی،علت تجدد اجزاء حرکت باشند پسعلت حالات غیرطبیعی چیست؟جوابش اینست:طبیعت با هر حالت غیر ملایم،علت است برای حرکت،و با هر حرکتی،علت است برای حالت دیگر غیر ازحالت اولی-تا دور لازم نیاید-بنابرین پیوسته حالات،حرکات را ایجاب میکنند و حرکات نیز علت معده برایحالات بعدی میگردند این فرآیند استمرار پیدا میکند تاهنگامی که شیء به حالت طبیعی خود برگردد."