چکیده:
حجاب به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی، در تمام مکاتب اجتماعی و ادیان الهی از حیث ابزار مقابله با مفاسد اخلاقی و جنسی درخور توجه بوده است. اسلام واضع قانون حجاب نیست، بلکه آن را قانونمند کرده و به صورتی متعادل که با روحیه زنان سازگار باشد، ارائه نموده است. مسیحیت نه تنها حجاب را واجب دانسته، بلکه کوشیده است عفاف درونی را پشتوانه حجاب بیرونی قرار دهد. در قوم یهود افراط زیادی در مورد حجاب زنان وجود داشته است. در ادیانی نظیر زرتشت، برهمایی و کنفوسیوس نیز اصل حجاب و عفاف همراه با افراط و تفریط هایی وارد گردیده است. از دیدگاه جامعه شناسی، گرایش به حجاب یا بدحجابی حاصل عملکرد سازمان ها و در عین حال، تغییر ساختارهای اجتماعی است. از نظر روان شناسی نیز حجاب به معنای یک رفتار آموخته شده است که در محیط زندگی فرد اتفاق می افتد. مقایسه های آماری حاکی از وضعیت مناسب تر حجاب زنان ایران نسبت به دیگر کشورهاست.
خلاصه ماشینی:
انواع گرایش های سیاسی، مذهبی و اخلاقی بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده و پوشش به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای بشری، در تمام زمان ها حایز اهمیت و پوشش کامل برای زنان همیشه مورد توجه ادیان الهی بوده است.
بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است که با در نظر گرفتن چارچوبی متعادل همراه با آزادی زنان در تمامی عرصه های زندگی، حفظ حجاب را واجب دانسته و با توجه به فلسفه واقعی آن بدون ایجاد هیچ گونه محدودیتی زن را از قرار گرفتن در معرض خطرهای ظاهری و باطنی محفوظ می دارد.
آیین مسیحیت مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد قدم را فراتر نهاد و با سخت گیری بیشتری، وجوب حجاب را مطرح ساخت و با عنایت به اینکه ادیان الهی از نظر تناسب با فطرت و احکام کلی، جهت و سیره واحدی دارند، در مسیحیت نیز همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است.
در کشورهای غیراسلامی و حتی در برخی کشورهای اسلامی برهنگی و عدم پوشش سر و صورت امری عادی شده است، اما در کشور ما بی هیچ گونه تردیدی وضعیت حجاب مطلوب تر است، هر چند با توجه به ارزش ها و عرف دینی، این وضعیت را نامطلوب می دانیم.