خلاصه ماشینی:
"این کار به شیوههای متعددی انجام میگیرد:با تصمیمگیری در مورد اینکه چه اخباری مهم و چه اخباری غیر مهم هستند؛6کدام خبر حذف شود و یا دست کم در گزارش خبری مورد تأکید قرار نگیرد؛آیا صرفا گزارشهایی را منتشر کند که مقامات دولتی میگویند یا برداشت از موضوعات و حوادث را مطرح کند و یا فراتر از تناقضهای آشکار میان اظهارات دولت و واقعیتهای قابل مشاهده گام بردارد؛و شاید مهمتر از همه،آیا گزارش منتشریافته،بستر تاریخی را در نظر بگیرد یا نه؟ شاید برخی خوانندگان این دو روزنامه تعجب کنند که چرا ماهیت گزارشهای نیویورک تایمز در مورد منازعه اسراییل و فلسطین در مقایسه با هاآرتص اغلب غیر انتقادی هستند؟اما با توجه به استدلال اصلی این مقاله،این تفاوتهای میان دو روزنامه-و پیامدهای سیاستگذاری عمومی در آمریکا و اسراییل-است که حایز اهمیت هستند نه دلیل اینکه چرا این تفاوتها وجود دارند.
از جمله،دامنه مسئولیت اسراییل در برابر شکست مذاکرات کمپ دیوید در سال 2000 و شکست کلی فرایند صلح از آن زمان تا به امروز؛ماهیت انتفاضه فلسطین و پاسخ اسراییل به آن؛توجیهپذیری تداوم اشغالگری اسراییل در نوار غزه و کرانه باختری و سرکوبی که همراه آن است؛پیامدهای ساخت دیوار حایل توسط اسراییل و دیگر اقداماتی که هدفش تضمین حاکمیت دوفاکتو یا دوژوره اسراییل بردیگر بخشهای کرانه باختری و کنترل موثر بردیگر مناطق آن است؛اهمیت و هدف ورای خروج اسراییل در غزه در سال 2005؛و توجیه خشونت تروریسم توسط فلسطینیها و اسراییلیها در منازعه جاری؛اهمیت سیاستهای حکومت اولمرت؛و اینکه آیا ظهور حماس در غزه به همه چشماندازها برای سازش پایان داده است."