چکیده:
شرحنویسی بر متون ادبی در دورۀ معاصر از ابزارهای مهم ترویج ادب فارسی به شمار میرود و نقش مهمی در فرایند فهم مخاطبان ادبیات دارد. شرحها با برقراری رابطه میان خواننده، متن ادبی و شاعر یا نویسنده، فهم متن را آسان و زمینۀ خوانشهای تازه را از متن فراهم میآورند. مقدمهنویسی در شرحها اهمیت ویژهای دارد، بخش مهمی از اهداف شارحان به¬وسیلۀ مقدمهها تأمین میشود و مخاطبان از طریق مقدمهها با محتوا، ساختار شرحها و آثار مشروح آشنا میشوند. در این مقاله ضمن اشاره به اهمیت و پیشینۀ شرحنویسی، بر ضرورت رعایت اصول مقدمهنویسی در شرحها تأکید شده و با بررسی 150 مقدمه از شرحهای چاپ شده، مهمترین مباحث آنها گزارش، و ویژگیهای مقدمۀ مطلوب در اینگونه آثار معرفی شده است. در پایان به این نتیجه رسیده¬ایم که مقدمههای مطلوب در شرحهای متون ادبی مقدمههاییاند که متناسب با نوع اثر، سطح دانش مخاطب و اهداف شرح، مطالب مورد نیاز خوانندگان را در حجمی مناسب، به صورت مستدل و مستند، در ساختاری منسجم ارائه کنند.
Writing commentaries on literary texts plays a significant role in promoting Persian literature and comprehending the capacities and tastes of the readers. Commentaries, by manifesting the author-text-reader interrelation pave the way for the new interpretations of the texts. Meanwhile the role of the “introductions” of the commentaries must be accentuated because it is through “introductions” that the readers acquire the necessary knowledge about the structure and content of the texts. The present article, while stressing the important place of the commentaries, through a close study of their 150 introductions, shows the significance of observing the principles for writing their introductory parts. The article concludes that ideal introductions take into account the quality of the work, the goals of writing commentaries and the knowledge of the readers; they provide the readers, in this way, with the necessary knowledge about both commentary and the text.
خلاصه ماشینی:
شرح نويسي بر متون ادب فارسي در دهه هاي گذشته رونق فراواني داشته و شارحان زيادي با اهداف مختلف به انتشار آثاري دست زده اند که در آنها متن کامل يا گزيده اي از آثار پيشينيان يا معاصران همراه با توضيحات و تعليقات چاپ شده است .
به رغم اهميت بحث مقدمه نويسي و لزوم توجه به اصول آن ، نگاهي به پيشينة تحقيق نشان مي دهد که تاکنون پژوهش مستقلي در اين زمينه صورت نگرفته است ، غير از کتاب هاي فرهنگ شرح هاي حافظ از بهادر باقري (١٣٨٧) و سيري در شروح مثنوي از رضا شجري (١٣٨٦) که تأکيدشان بر معرفي و تحليل شرح هاست و چند مقاله با عنوان هاي «گزيده پردازي ، کاستي ها، بايسته ها» از محمدرضا سنگري (١٣٨٥)، «مقدمه اي بر ارزيابي گزيده هاي درسي » از محمد غلامرضايي (١٣٨٥) و «گزيده پردازي » از نصرالله امامي (١٣٧١)، که در آنها يا به بحث از مقدمه نويسي در شروح پرداخته نشده و يا به اشاره هايي بسيار کوتاه و گذرا بسنده شده است .
مخاطب اهل علم و حرفه اي نبايد از اثري که براي استفادة خوانندگان عام و جوانان تهيه شده و مثلا هدف از تأليفش تهية شرحي کاربردي تر و روان تر براي همة گروه ها، همراه با ذکر معني ساده و روان همة بيت ها، عنوان شده است (مهرنگ ، ١٣٨٥: ٩)، انتظار طرح تفصيلي مباحث جزئي لغوي ، دستوري و انتقادي را داشته باشد؛ همين طور خوانندة عام هم لزومي ندارد به دنبال شروح کامل يا گزيده هاي تخصصي اي چون شرح گلستان خزائلي ، گلستان و بوستان يوسفي ، منطق الطير شفيعي کدکني ، حافظ نامه و ...