خلاصه ماشینی:
زنان،با دشوار شدن راهیابی به مشاغل رسمی،در دستیابی به سطوح آموزشی بالاتر برای یافتن شغل مناسبتر، سعی کردهاند و همگام با این افزایش سطح تحصیلات،سهم آنان در بازار کار نیز روند صعودی یافته است.
از این رو،چنانچه موانع فرهنگیای که ریشه در باورهای سنّتی برخی جوامع دارند، گسترش مشارکت زنان در بازار کار را با مشکل روبهرو نسازند و موانع موجود،برای حضور آنان در مناصب مدیریتی و مشاغل تخصّصی از بین برود و اصل شایستهسالاری در پذیرش افراد،مدّ نظر قرار گیرد،میتوان امیدوار بود که زنان تحصیلکرده و لایق ایرانی،در اینده نزدیک،جایگاه واقعی خود را در بازار کار کشور(بویژه در بخشهای مدرن و مشاغل تخصّصی)به دست آورند.
در این میان،کشورهایی موفقتر بودهاند که زنان آن جوامع،حضور و مشارکت پررنگتری در عرصههای مختلف اجتماعی داشتهاند(همان، 1383) مشکلات اشتغال زنان شاغل در سازمانهای دولتی: مشکلات اشتغال زنان مواردی از جمله: 1-پایین بودن حقوق در مقایسه با نوع کار و ناعادلانه بودن توزیع پاداشها و مزایا، 2-جلوگیری از دخالت زنان در تصمیمگیریها، 3-سختگیری مقررات اداری در مورد زنان، 4-عدم احساس مسؤولیت در قبال مشکلات خاص زنان،را شامل میشود.
برهمین اساس مشاهده میشود که غیر عادلانه بودن ساختار حاکم برمبادلات بین زنان،یعنی پایین بودن حقوق زنان در مقایسه با نوع کار آنها یکی از عمدهترین مشکلات اشتغال زنان است.
راهحلهای پیشنهادی در زمینه بهبود اشتغال زنان: 1-بر این اساس نخست باید تدابیری اتخاذ کرد که ایفای نقش در بازار کار ضرورتا با ایفای نقشهای خانوادگی در تضاد نباشد، 2-همچنین ضرورت ایجاد تغییرات در بعضی از موارد قوانین و آئیننامه استخدامی به منظور کاهش بیعدالتی مبادلهای(یعنی کمبود حقوق نسبت به میزان کار)به طور مضاعف احساس میشود.