چکیده:
نقیضه یکی از خرده گونه های ادبی است که به نفی و یا تمسخر گونه اصلی خود می پردازد که بنا به اعتبار و اهمیت گونه اصلی اش و نیز ساختار و ماهیت خود نقیضه ،می تواند مستقلا مورد توجه قرار گیرد.از آنجا که معنی در ادبیات از ارکان اصلی است و هم در حوزه زبان و هم در حوزه های عاطفه و خیال نقش محوری دارد، در آثار ادبی بسیار مورد توجه است.بدین لحاظ یکی از مهمترین نقیضه ها در این حوزه شکل گرفته است که به آن در ادبیات فارسی تزریق می گویند.در واقع یکی از اهداف مهم نقیضه سرگرمی و خندانیدن مخاطب است و تزریق چنین هدفی را به خوبی تأمین می کند.تزریق هم به شکل منثور و هم به شکل منظوم گفته می شده است.برخی از رساله های منثور تزریقی را چار اندر چار نیز می گفته اند. این نقیضه را در ادبیات غرب نیز با اندک تفاوتی با عنوان nonsense verse داریم که نگارنده در این مقاله سعی در تطبیق وجوه عمده این دو با یکدیگر دارد.
خلاصه ماشینی:
"شعر بیمعنا در ادبیات فارسی و انگلیسی(بررسی و مقایسۀ تزریق و چاراندرچار با esrev esnesnon) سعید شفیعیون*استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان چکیده {IBنقیضه یکی از خردهگونههای ادبی است که به نفی و یا تمسخر گونۀ اصلی خود میپردازد.
سرانجام در سال 1865 م،کارول یکی از مهمترین این نوع ادبی رادر ادبیات انگلیسی برای دختر مدیر همان کالج به نام آلیس بهطور اتفاقی و فی البداههتألیف کرد.
با آنکهسندی دال بر چنین طیف مخاطبی برای تزریقات و چاراندرچارهای فارسی وجودندارد،به لحاظ زمینههای اجتماعی باید گفت به نظر میآید تزریقگویی غیر از آنکهنقیضهای طنزآمیز بر فضا و تولیدات ادبی است،حوزههای اعتقادی و آداب و عاداتعرفی اجتماع را نیز به تمسخر گرفته است11.
شواهد شعری خواجههدایت الله رازی و رسالههای منثور حسینی شیرازی برای تزریقات و چاراندرچارهایفارسی و بندی معروف از شعر ''ykcowrebbaj'' کارول لوئیس-که نماد esnesnon بهشمار میآید-از نمونههای تطبیقی این گونۀ ادبی است.
برای مثال،وقتی هدایت الله اصفهانیمیگوید: {Sگیرم که نخ از تو شد کشیده#شد یار به هاون چکیده#سرموزۀ قاز را چه حاجت#کآجیده کنند در ضیافتS}(هدایت الله رازی به نقل از اوحدی،1389:4702/7-4707) یا در این عبارت حسینی شیرازی:«پس همان بهتر که حلاجان جهان من بعد پالوده رادر بند نشکنند و افسار ملخ را شانۀ گیسوی دروازه ننمایند»(1045:72)،نحو سالم برخیالات بیمارگونه و هذیان بار شاعر سرپوش میگذارد؛شاعری است که به هیچتناسب و هنجاری نمیاندیشد.
البته به نظر نگارنده،این کار کوششی بیمعنا و&%01526AQNG015G% نقض غرض است؛چرا که اصل تزریق بر آن است که خواننده خود با جادویمجاورت کلمات و نیز نوع تداعیهای حسیای که واجها ایجاد میکنند،به معنا واحساسات دلخواهش برسد.
براساس این،محمد تقی بهرامی حران،مترجمسخت کوش آلیس و آن سوی آینه،در گزارش این تزریق و نظایرش به فارسی بسیارسعی کرده و البته تا حد زیادی نیز توفیق یافته است."