چکیده:
خشونت خانگی در میان مردم ب هاندازه جرایمی مانند حمله ناگهانی در خیابان، خطرناک و
جدی است. اما نگاه عمومی نسبت به آن این است که آبرو را مسئله ای خانوادگی تلقی کرده و
به آن بی توجه باشیم.
پژوهش حاضر با بررسی توصیفی دیدگا ههای موجود در زمینه خشونت علیه زنان، به تبیین
رابطه خویشت نداری و میزان رضایت زناشویی در زنان آسیب دیده و غیرآسیب دیده پرداخته
است. بدین منظور با استفاده از پرسشنامه خویشت نداری روزنبرگ در بین نمونه آماری ۵۰ نفری
که به دلیل آسیب دیدگی خانوادگی و یا دلایل دیگر در سه ماهه اول سال ۸۶ به پزشکی قانونی
واحد جنوب تهران مراجعه کرد هاند، رابطه بین خویشت نداری و میزان رضایت زندگی زناشویی
در زنان آسیب دیده و غیرآسیب دیده بررسی شده است.
متغیرهای مورد سنجش دیگر در این پژوهش، مقایسه میزان تحصیلات تعداد فرزندان و
وضعیت اقتصادی زنان آسیب دیده و غیر آسیب دیده براساس آزمو نهای آماری است.
براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش میزان رضایت مندی زناشویی در بین زنان آسیب
دیده به طور معناداری پایین است. در واقع این زنان با وضع موجود سازگارند. اما از زندگی
زناشویی رضایت ندارند. همچنین بین خویشت نداری و میزان رضایت زناشویی این زنان رابطه
معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که خویشت نداری و رضایت از زندگی زناشویی در این زنان
در سطح پایینی قرار دارد.
خلاصه ماشینی:
"بدین منظور با استفاده از پرسشنامه خویشتنداری روزنبرگ در بین نمونه آماری 50 نفریکه به دلیل آسیبدیدگی خانوادگی و یا دلایل دیگر در سه ماهه اول سال 86 به پزشکی قانونیواحد جنوب تهران مراجعه کردهاند،رابطه بین خویشتنداری و میزان رضایت زندگی زناشوییدر زنان آسیبدیده و غیر آسیبدیده بررسی شده است.
عوامل خطرساز مهم برای ارتکاب سوء رفتار عبارتند از: 1-ویژگیهای جمعیتشناختی(مانند سن،موقعیت اقتصادی،اجتماعی،عدم اشتغال وغیره) 2-رابطه پرخاشگرانه قبلی 3-ویژگیهای روانشناختی مانند خشم،حسادت و نگرش نسبت به خشونت 4-آسیبشناسی روانی 5-ویژگیهای رابطه(مانند رضایت زناشویی) 6-تجربه کردن یا مشاهده سوء رفتار در خانواده دیکز به اهمیت عوامل روانی-اجتماعی و درک سالم روابط زناشویی اشاره دارد ومیگوید که آنها لازم است قید و بندهای مثبت و منفی در روابط همسران را شناسایی کنند(دیکز،1977).
متغیرها با استفاده از گروه نمونهای شامل زنان آزاردیده توسط همسر و مراجعهکننده بهپزشک قانونی و یک گروه از زنان که به دلایل غیر از تجربه سوء رفتار به این مرکز مراجعه-کرده بودند مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
ممکن است دلیل این امر بالاتر بودن شدتسوء رفتار تجربه شده توسط زنان آزاردیده نسبت به زنان غیر آزاردیده باشد که به همیندلیل خویشتنداری آنها نیز کاهش یافته است.
دلیل احتمال دیگر در مورد رضایت زناشویی زنان آزاردیده نسبت به غیر آزاردیده،وجودگروهی فرعیتر زنان مطلقه گروه زنان غیر آزاردیده است که ممکن است این افراد به دلیلکمرنگ شدن سوء رفتار تجربه شده،با گذشت زمان و یا فراموش کردن جزییات زندگی،میزانرضایت از زندگی سابق خود را بیش از حد معمول برآورده کرده باشند."