چکیده:
احوال عرفانی یکی از مباحث مهم و مشروح عرفان و تصوف اسلامی، به شمار میآید. سالک در مسیر سلوک خود برای وصول به کمال، باید نفس را از هواهای نفسانی پاک کند، بدین منظور کسب مقامات عرفانی باعث صاف شدن اندرون سالک میگردد و در نتیجه او آمادگی و شایستگی کامل پیدا میکند تا احوال عرفانی بر او وارد شود. «قرب» یکی از مهمترین احوال عرفانی است که علاوه بر جایگاه والای آن در قرآن کریم، از اهمیت و ارزش بسیاری در آثار عرفا برخوردار است، تا جایی که بیشتر عرفا در آثار خود از احوال عرفانی و بویژه حال قرب استفاده کردهاند. اگرچه ممکن است، بعضی به صورت صریح به این موضوع نپرداخته باشند؛ ولی در اکثر متونی که تا پایان قرن ششم هجری تألیف شده، به محورهای اساسی آن که عبارت است از: «قرب پیش از فنا» و «قرب پس از فنا» اشاره شده است. در این مقاله با مطالعة کتب عرفانی فارسی و عربی موجود تا پایان قرن ششم هجری، تعاریف و ابعاد مختلف قرب بررسی و تحلیل جامعی از سیر عرفانی قرب ارائه شده است که بدین طریق در تبیین و تجزیه متون ادب عرفانی سهم بسزایی دارد
Mystical mood is counted as one of the important and elaborative topics of Islamic Gnosticism and Sufism. In his demeanor، the seeker has to purify the self from whims to achieve excellence. Accordingly achieving mystical levels causes refinement of the inside and as a result he would gain enough preparation and competence to receive mystical mood. "Adjacency" is one of the most important mystical moods that in addition to its high position in glorious Quran، has a high importance and value in Gnostics’ works، to such an extent that a few number of poets and writers can be found that haven't used mystical mood، especially the adjacency. Although some writers have not considered this directly، in most of the texts written till the end of sixth Hijri century، its fundamental axes that are “pre-annihilation adjacency and post-annihilation adjacency” have been mentioned. In this article، through the study of existing Persian and Arabic mystical books till the end of sixth Hijri century، different dimensions and definitions of adjacency and a comprehensive analysis of mystical journey are provided which have a significant role in the analysis and explanation of mystical literature.
خلاصه ماشینی:
قرآن در آیة زیر به این نوع قرب اشاره دارد: «و نحن أقرب إلیه من حبل الورید: و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم» (ق،16) این نوع قرب برای همة انسان ها از مسلمان تا کافر گرفته به طور طبیعی و یکسان وجود دارد؛ بلکه مقصود، قربی است که سالک در اثر کسب مقدماتی مانند ایمان و اعمال صالح برخاسته از تقوی و نیت خالص، ارتقای وجود یابد و به مرحلهای از تعالی روحی و کمال معنوی برسد که بتواند به مقام تجرد نفس دست یابد و در پرتو تجرد نفس، خود را در محضر و منظر قرب حق احساس نماید.
کلام سقطی بدین معنا نیست که اطاعت سبب قرب میگردد، همان گونه که بعضی از اهل معاملت به این معنی اشاره کردهاند؛ زیرا به نظر آنها هر کس که مطیعتر باشد، به خداوند نزدیک تر است و به این دلیل که نزدیکی بنده به خداوند در حقیقت اکرام پروردگار است، هر کسی که مطیعتر باشد مکرمتر و در نتیجه مقربتر میگردد (مستملی بخاری،1373،ج3/ 1362).
در این تعریف سبب تقرب به حق، اطاعت و عبادت او معرفی شده است، در حالی که در متون عرفانی منظور از قرب این است که فاصلهای که بین بنده و خدا به سبب حجاب های متعدد وجود دارد، از میان برداشته میشود (همان، 1364).
سالک در نفی صفات خویش تا جایی پیش میرود که از خود نیز غایب میشود و در حقیقت به فنای ذات دست مییابد(کاشانی،1385: 291) براساس این تعریف لازمة وصول به مرتبة والای قرب، نفی ذات است.