چکیده:
طرح عقل فعال در مشرب ارسطو، نخست در مخالفت با فلسفه افلاطون لازم آمده است. ارسطو در نفس ناطقه قائل به تمایز میان دو عقل شده است؛ از یک جهت عقل منفعل که پذیرنده تمام معقولات است و از طرف دیگر عقل فعال که معقولات را فعلیت میبخشد. عدم مخالطت، مفارقت، انفعال ناپذیری، در حال اندیشه بودن و فناناپذیری از جمله صفاتی است که ارسطو در درباره نفس به عقل فعال نسبت داده است. در میان این صفات مفارقت و فناناپذیری از مهمترین صفاتی است که بدلیل پیوند با اصول دینی، مورد توجه برخی مفسران قرار گرفته است. یوحنای نحوی و ابن رشد از مهمترین مفسران کتاب درباره نفس ارسطو هستند که هر کدام در عین پذیرش تمامی این صفات، تفاسیر متعدد و گاه متناقض از جایگاه عقل فعال نزد ارسطو ارائه کرده اند و این مسئله را بر طبق گرایشات فلسفی و دینی خود، شرح و بسط داده اند. از نتایج نحوه تفسیر این صفات نزد این دو مفسر، میتوان به پذیرش و عدم پذیرش الهی بودن عقل فعال و مفارقت آن از نفس اشاره کرد. ابن رشد به مفارقت عقل فعال از نفس بشری و الهی بودن آن اذعان کرده است. در مقابل، یوحنای نحوی، این عقل را حال در نفس بشر دانسته و الهی بودن آن را رد کرده است. با وجود این دو موضع متفاوت درباره عقل فعال، هر دو به یک نتیجه هماهنگ یعنی فناناپذیری عقل و درنتیجه فناناپذیری نفوس بشری پس از مرگ رسیده اند که این مسئله حاکی از دغدغه دینی این دو مفسر در تفسیر آراء ارسطوست.
خلاصه ماشینی:
"م)و پس از طرح آراء این دو مفسر به ارزیابی و مقایسۀ آنها میپردازیم تا مشخص شود که آیا دغدغههای دینی در نحوۀ تفسیر این دو مفسر از صفات عقل فعال،بویژه مفارقت آن،تأثیر گذاشته است؟همچنین نتیجۀ مفارق یا عدم مفارق خواندن عقل فعال از نفس بشری در تفکر این دو مفسر در راستای اثبات چه مسئلهیی بوده است؟میزان پایبندی کدام یک از این دو مفسر به ارسطو بیشتر بوده است؟و در نهایت پرسشی که مطرح میشد این است که آیا خود ارسطو به مفارقت و فناناپذیری عقل فعال و فناناپذیری نفوس فردی اعتقاد داشته است؟ طرح دو موضع در باب ماهیت عقل فعال اکنون به ارائه عقاید یوحنای نحوی و ابن رشد در باب عقل فعال میپردازیم.
این دو مفسر در تفسیر دربارۀ نفس ارسطو به اطلاق ویژگیهای عدم مخالطت،فناناپذیری، انفعالپذیری،در حال اندیشه بودن و خلود عقل فعال اشاره کردهاند و اگرچه در باب اطلاق این تفاسیر،دارای مواضع مشترکی هستند،در برخی موارد همچون مفارقت این عقل،مواضعی مخالف یکدیگر اتخاذ کردهاند؛از یک طرف یوحنا عقل فعال را حال در نفس بشر و نامفارق از آن دانسته و تنها جنبۀ بشری برای آن قائل شده است و از طرف دیگر ابن رشد آن را مفارق از نفس پنداشته و برای آن جنبۀ ماوراء الطبیعی و الهی قائل گشته است."