خلاصه ماشینی:
یوسفزاده:در خصوص اهمیت شبکههایاجتماعی،نقش آنها در کسبوکار وزیرساختهای مورد نیاز آن صحبتهای خوبی صورت گرفت،اما یکی از سؤالها مهمی که دراینجا مطرح میباشد،این است که آیا شبکههایاجتماعی به عنوان یک پارادایم جدید میتواند درهمه کسبوکارها معنا داشته باشد؟چه تأثیریبر کسبوکارهای موجود که در این پارادایمفعالیت نمیکنند،میگذارد و چه فرصتها وتهدیدهایی برای این کسبوکارها میتواندداشته باشد؟ جلالی:در بحث کسبوکار و مدیریتی که درایران وجود دارد،پیش از بیان هر مطلبی باید بهاین موضوع بپردازیم که آیا اساسا،باید شبکههایاجتماعی وجود داشته باشند یا نه؟پاسخ به اینپرسش هم برمیگردد به اینکه نظام ما ماهیتشبکههای اجتماعی را بپذیرد،که البته هماکنونشواهد،نشان از پذیرش این موضوع از سویدولت دارد،شاهد مثال آن هم راهاندازی شبکهملی است اما هنوز نگرانیهایی در مورد امنیّتآن وجود دارد که شبکه ملی اطلاعات میتوانداین نگرانی را رفع کند.
بنابراین به نظرم در توصیهبه سازمانهایی که در زمینه آموزش مدیریتکشور نقش دارند میتوان گفت که هرچند دیرشده است،امّا میتوان نظریه برد-برد را دراین بخش پیگیری کرد و شبکههای اجتماعیمیتوانند تعاملات بین المللی را بیشتر کنند،چراکه به عنوان مثال اگر یک لیوان تولید شود،همهتولیدکنندگان لیوان در جهان و متقاضیان مطلّعمیشوند و این به ارتقای دانش منجر میشوداما اگر این شبکه فقط در داخل باشد،این نگاهنمیتواند محقّق شود و الزاما باید برای رسیدن بهاین خواسته به شبکههای جهانی متصل شویم.
حتی سامانه«کارمند دات آی آر»که دولت خودش درست کرده بود راپس از مدتی تعطیل کرد زیرا اطلاعاتی که جمعمیشود،خطرناک است و ممکن است یک مرتبهدر اختیار کسی قرار بگیرد اما چون ما تخصصکامل را در این زمینه نداریم،نگرانی ما دراین حوزه عملیاتی بیشتر از این جنس است،اما درحوزه تئوری وجود شبکههای اجتماعی مستلزمطرح فرضیاتی است که باید سازمانهایی مانندسازمان مدیریت صنعتی با دید مثبت به آن نگاهکند زیرا در حوزه شبکههای اجتماعی اگر بهآن با دید بدبینانه نگاه کنیم،هر فرصتی که اینشبکه ایجاد میکنند،میتواند به عنوان یکتهدید مطرح شود.