چکیده:
در تاریخ بیهقی بهکارگیری ابزارها و امکانات هنری و ادبی، از جمله تمثیل، تنها برای زینت و بخشیدن زیبایی هنری به اثر نیست، بلکه این ابزار در ژرفساخت خود اهداف خاص نویسنده را نیز میپروراند؛ به عبارت دیگر، نویسنده گاه مجبور میشود با توجه به موقعیت اجتماعی و سیاسی خود یا حال و مقام اشخاصی که موقعیتهای مختلف اثرش را میسازند، اندیشهها و مقاصد خود را با استفاده از شیوههای غیرمستقیم همچون بهکارگیری تمثیلها و حکایات مناسب و... برای خواننده آشکار کند. به این ترتیب، خواننده پس از کنار زدن حجاب ظاهر تمثیل و حکایت میتواند به معنای تازه و جالبی دست یابد که به دلیل آمیختگی آن با هنجارهای ادبی موثرتر واقع میشود. هدف این مقاله آن است که با بررسی برخی حکایات و تمثیلهای تاریخ بیهقی نشان دهد چگونه ابوالفضل بیهقی برای نشان دادن محیط و زمانه فتنهزا و آشوبساز خود و نیز تحلیل بیاعتمادیهای موجود در دربار مسعود غزنوی از شیوه بیان غیرمستقیم و قابل تفسیر تمثیل استفاده کرده است.
خلاصه ماشینی:
"آیا بیهقی از طریق رفتاری که حجاج برای تجسس از ما فی الضمیر مادرزبیر انجام میدهد میخواهد ذهن خواننده را به سوی این مطلب بکشاند که بردارماندن حسنک،قریب به هفت سال و سکوت مادر حسنک در این مدت،به دلیل شدت خبرچینیها بوده است؟چندان دور از ذهن نخواهد بود اگر پاسخ مثبت باشد؛چرا کهدر دنبالۀ همین اتفاق تاریخی،بیهقی تمثیل دیگری از به دار آویخته شدن جعفر برمکیذکر میکند و اتفاقا در آن ماجرا نیز تأکید بیهقی بروجود خبرچینها و مفتشهایبیشماری است که هرحرکت ضد حکومتی را به سرعت به دربار منتقل میکنند واین همه بازگوکنندۀ محیطهای مملو از بیاعتمادی است.
با توجه به دالهای موجود(بیهقی خود اذعان میدارد که این تمثیل را برایجلوگیری از طعنۀ طاعنان در رفتارهای مسعود،در فروگرفتن اعیان و رجال خود آوردهاست)میتوان چنین نتیجه گرفت که بیهقی،اگرچه به وجه اشتراک این دو حکایت درتوجه به این نکته که هردو شخصیت اصلی حکایات(یعقوب لیث و مسعود)نمیتوانندبه کسانی که اهل خیانت هستند اعتماد کنند توجه داشته است،از وجه افتراق این دوحکایت که نکتۀ مهمتری دارد غافل نیست.
در هردو حکایت هردو حکمران(هارون الرشید و مسعود)دست یکی از چاکرانخود را در تعدی مال و ضیاع مردم کاملا باز گذاشتهاند،اما نکتۀ مهم این است کهبیهقی برای آنکه اثبات کند ناامنی و در نتیجه بیاعتمادی مردم به سلطان به دلیلحمایت او از عمال ظالم خود است،ناچار میشود به زمان خلافت هارون الرشید گریزبزند و ترفند یحیی برمکی برای بیدار کردن خلیفه را توضیح دهد."