چکیده:
حدیث«تجلی خداوند درقیامت به صورمختلف» یکی از روایاتی است که در منابع معتبر اهل سنت نقل شده است. این حدیث که مرتبط با دو موضوع مهم اعتقادی، یعنی توحید و معاد است، تبدیل به دستاویزی برای قائلان به کثرت گرایی دینی شده است؛ همچنین در آثار بزرگان عرفان نظری، این حدیث به عنوان شاهدی برای صحه نهادن بر تمام اعتقادات به کار رفته است؛ چنانکه ابن عربی، مدون اصلی عرفان نظری، در دو اثر مهم و اساسی خویش، فتوحات مکیه و فصوص الحکم، بارها به این حدیث اشاره کرده و آن را دلیلی برتجلیات مختلفه ذات خداوند می داند؛ به گونه ای که تصور هر انسانی راجع به خداوند، به یکی از جلوه های ذات الهی باز می گردد؛ حال آنکه محتوای این حدیث آن هم با چنین برداشتی، با آموزه های اسلامی و براهین عقلی ناسازگار است؛ از همین رو محدثان اهل سنت تلاش کرده اند که وجهی قابل قبول برای این حدیث ارائه کنند.
خلاصه ماشینی:
"روی همین مبناست که بر تمام تصورات انسانها از خداوند،صحه میگذارد و از همینرو خداوند را متجلی به هر شریعتی میداند؛یعنی اختلاف تجلیات،مبتنی بر اختلاف شرایع است؛وی دراینباره مینویسد:«إن کل طائفة قد اعتقدت فی الله أمرا ما إن تجلی لها فی خلافه أنکرته فإذا تحول لها فی العلامة التی قد قررتها تلک الطائفة مع الله فی نفسها أقرت به فإذا تجلی للأشعری فی صورة اعتقاد من یخالفه فی عقده فی الله و تجلی للمخالف فی صورة اعتقاد الأشعری مثلا أنکره کل واحد من الطائفتین کما ورد و هکذا فی جمیع الطوائف فإذا تجلی لکل طائفة فی صورة اعتقادها فی تعالی و هی العلامة التی ذکرها مسلم فی صحیحه عن رسول الله صلی الله علیه و سلمأقروا له بأنه ربهم و هو هو لم یکن غیره فاختلفت التجلیات لاختلاف الشرائع»(همان،266/1)یعنی:«هر گروهی درمورد خداوند اعتقادی دارند؛آنچنانکه اگر خداوند در صورتی غیر از آنچه آن گروه معتقد است،تجلی کند،او را نمیشناسند؛اما اگر با همان علامتی که آن طائفه،خدا را به آن میشناسند،ظاهر شود به او اقرار میکنند؛چنانکه اگر برای اشعری بهصورت اعتقاد مخالفانش(اعتقاد مخالفان اشعری دربارۀ خدا)تجلی کند و برای مخالفان اشعری بهصورت خدایی که اشعری باور دارد،تجلی کند،هردو طایفه این خدا را دراینصورت انکار میکنند؛همچنانکه در حدیث آمده است (حدیث موردنظر)اما اگر با همان اعتقادی که آنها درمورد خدا دارند،که همان علامتی است که مسلم در صحیح خودش از پیامبر(ص)نقل کرده(یعنی اعتقاد هر کس راجع به خداوند)،ظاهر شود،اقرار و اعتراف میکنند که او پروردگارشان است؛حال آنکه آن تجلیات خود اوست و غر او نیست؛بنابراین به سبب اختلاف شرایع،تجلیات مختلف شده است،به مناسبت باید خاطرنشان سازیم که جملۀ «الطرق إلی الله علی عدد أنفاس الخلائق»که در گمان عدهای،حدیث تلقی میشود،از عبارات اهل تصوف است؛نه از روایات معصومان(ع)؛ابن عربی هم در مواضعی به این جمله اشاره کرده است(ن."