چکیده:
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد، و با ارائه شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگو های پردازش اثر ادبی کمک کند. در میان منتقدان ساختار گرا، گروهی به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند، که در این میان «کلود برمون» با ابداع یک نظام مبتنی بر نمایش شکل واره ای، طرحی را پیشنهاد می کند که بر پایه چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها استوار است. رمان بلند کلیدر، اثری تو در تو و گسترده است که محورها و جریانهای چند گانه، آن را شکل داده اند. برای بررسی ساختاری متن این رمان ناچار باید ابتدا طرح کلی آن را استخراج کرد، و سپس به تحلیل آن پرداخت. در تجزیه رمان به طرح اولیه ، شخصیتها، به میزان شرکت در زنجیره حوادث و نقششان در ساختن نقاط اوج در درجه اهمیت قرار می گیرند. قدرت یک رمان واقع گرا چون کلیدر در تعداد پی رفتهای کامل و چگونگی چینش و رابطه علی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست. تعداد پی رفتهای اصلی معمولا به تعداد نقاط اوج داستانی وابسته اند. هر شخصیت در طول رمان با پی رفتهای متعدد ایفای نقش می کند، ولی همه آنها در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری ندارند. بنابراین رمان کلیدر، ترکیبی منطقی از پی رفتهای محوری است که در ارتباطی معنادار با پی رفتهای فرعی و ثانوی هستند، و تعداد شخصیتهای آن تحت تاثیر عواملی چون موضوع، فضای کلی، تعداد روایتهای اصلی، ساختمان قدرتمند روایتها و ارتباط هدف دار آنها با یکدیگر قرار
خلاصه ماشینی:
"بنابراین برای بررسی ساختمان این داستان، استخراج کنشهای اصلی هر یک از شخصیتها و کـشف چگونگی وحدت انداموار و رابطة علی معلولی زنجیرهوار بین آنهـا، امـری ضـروری اسـت ؛ چـرا کـه در پردازش یک رمان واقع گرا با کنشهای متعددی روبه رو هستیم که به هم می پیوندند و از سمت شاخه هـای فرعی تر به سوی شاخه های اصلی حرکت می کنند تا آنگاه که همة آنها به یک نقطة جمع برسند و البته در رمان واقع گرا این نقطه ، پایان داستان است که همة پی رفتهای روایی که از آغاز رمان مطرح شـده اسـت در آن نقطه به نتیجة قطعی می رسند.
اقدام به این کنش از سوی شخصیت ، بسیار عجولانه و ناشیانه صورت می گیرد و وضعیت ساز عدم تعـادل در زنـدگی تمام خانوار کلمیشی می شود که تا پایان رمان، بسیاری از شخصیتها را متأثر می سازد (نمودار٣): توفیق (وضعیت : (رجوع شود به تصویر صفحه) امتناع (نمودار٣) توجه به آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که قدرت یک رمان واقع گرا در تعداد پی رفتهای کامل و چگونگی چینش و رابطة علی و معلولی برقرار شده در میان آنهاست .
دستة دیگر، شخصیتهای ثانوی یا وضعیت ساز هـستند کـه زمینـة شـروع محـور روایـی را فـراهم می آورند؛ مانند شخصیت مدیار که با تدارک حمله به چارگوشلی زمینـه سـاز درگیریهـای بعـدی خانـدان کلمیشی با دولت می شود؛ و دسته ای از شخصیتها شاید دارای یک پی رفت روایی نیـز نباشـند و حتـی در شکل دادن و ایجاد وضعیت یک پی رفت نیز شرکت نداشته باشند؛ مانند شخصیت بلقـیس کـه بیـشتر در حکم یک ناظر است و شرکتی در ساختن محورهای داستانی ندارد، اما در پیونـد بـا ایـن کـه دامنـة ورود شخصیتها به فضای داستان و هم چنین پرداخت شخصیتها تا چه سطحی مجاز و در چه حدی مخل ارزش روایی اثر است ، باید گفت تعداد شخصیتهای یک رمان تحت تأثیر عواملی متغیر هستند."