چکیده:
آندره شنیه (۱۷۹۴–۱۷۶۲م)، مهم ترین شاعر قرن هجدهم فرانسه، در عصر جدید بیشتر به دلیل موضع شجاعانه اش در حوادث پس از انقلاب فرانسه که به مرگ این شاعر جوان زیر تیغهگیوتین انجامید، مورد توجه قرار گرفته است. اما ازنگاه ادبی، آشنایی با آثار آندره شنیه اهمیتی اساسی در شناخت مکاتب ادبی اروپایی دارد، زیرا آثار او،حد واسط بین سبک کلاسیسیسم قرن هفدهم و رمانتیسم قرن هجدهم و نوزدهم اروپا به شمار می رود. این مقاله نشان می دهد در شعر و شخصیت و زمانه و زندگی و مرگ آندره شنیه ویژگیهای خاصی وجود دارد که مانع از آن است او را صرفا شاعری نئوکلاسیک و پیرو ادبیات کلاسیک یونان باستان بدانند. در واقع شعر او از مرزهای مکتب کلاسیک در می گذرد و به سوی نوعی از رمانتیسم میل می کند. به همین دلیل، رمانتیکها او را می ستودند و پیشاهنگ بزرگ مکتب خود به شمار می آوردند.
خلاصه ماشینی:
"همانند حافظ که در آرزوی "دو یار زیرک و از بادةکهن دومنی / فراغتی و کتابی و گوشة چمنی " است او نیزدر اثنای یکی از اشعار خود-با ترجمه آزاد ذیل - این آرزوی انزواطلبانه را چنین آورده است : «خوشا آنان که دل به آیینهای حکیــمانه سپردهاند و جان از شهد میوههای حکمت کـــهن پرورده اند آنان که همراه با ذوق و قریحه ، ثروت کوچک آرامش آفرینی نیز به ارث بردهاند و بدین گونه در خلوت آرام و مقدس خود بی دلواپسی روزها غرق در خواندن کتاب وگردش در طبیعت و دیدار دوستانند و شبها سرمست از بوسه های پرطراوت سپیدرویی سیاه چشم و جوان » (٥٨: ١٩٥٠,nierChe) آرزوی آرامش درزمانه ای چنان پرستیز و آفرینش بهشتی گمـشده در گذشـته هـای دور بـا اسـتفاده از فضاهای شاعرانه یونان باستانچنانکه توضیح داده خواهد شد،خود یکی از مهم ترین عناصـر رمانتیـسم در شعر شنیه به شمار می رود.
شنیه برای توضیح اندیشه های خود و برای پاسخ به روزنامه ای که نقاشـی بـه نـام ونـسان ( ,Vincent ١٨١٦-١٧٤٦) را درحد رقابت با داوید (David) دانسته می نویسد: «ازآثاری که روزنامه ابسرواتور[Observateur] از این هنرمند نام می برد من تنها دو پـرده را چنـان کـه بتوانم دربارهشان سخنی بگویم به یاد دارم:یکی از آنها دختران کروتن در پیـشگاه زئـوس [ Les filles de Crotone devant Zeuxis] است اماآیا واقعا این دختران همان حالتی را که باید در این تابلو داشته باشـند، دارند؟ یعنی آیا آمیزهای از شرم حضور همراه با غرور برگزیده شدن به عنوان نماد زیبـایی را مـی تـوان در تصویر آنان دید؟ آیا در اشکال این باکرههای یونانی شباهتی با اشکال یونانی که روی مدالهـا، نقاشـیها و مجسمه های یونان که متعلق به یونان باستان دارند؟ آیا در حرکات و سکنات و لباسهایـشان آن سـادگی و زیبایی که آنقدر برای ما زیبا و جذاب است دیده می شود؟» (٢٨٦: ١٩٥٠,nierChe)."