چکیده:
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهره بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مساله منشا این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشا گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
The present research attempts to describe، examine and analyze the nature and quality، as well as the linguistic origins، of the verbs in the novel Missing Soluch.
Since a، main concern in Dowlatabadi 's writing style has been the use of a rich، well-wrought language، he has taken great advantage of various Persian language treasures، such as: the standard language، Tehrani`s colloquial language، literary and archaic language، as well as some Persian dialects like Sabzevari .
An instance of such an approach، may be best observed in one of his famous novels Missing Soluch، specifically in his innovating many various verbs، which are of great significance as their semantic، lexical، morphological and syntactic qualities attract the readers' attention so they may start wondering about their origins. No doubt some verbs in his work derive from dialectical Sabzevari، or standard Persian، yet a majority of them may be considered as those with linguistic universals in language varieties and dialects.
خلاصه ماشینی:
"(١٠٦٠) ٢- افعال گویش سبزواری در این قسمت ، نخست دربارة گویش سبزواری و به ویژه مبحث فعل در ایـن گـویش مطـالبی ذکـر می شود و سپس به بررسی افعال پرداخته می شود: سبزواری گویشی از فارسی است که امروز در بسیاری از مناطق شهرستان سبزوار بدان تکلم می شود و اما اصطلاح «گویش » (dialect) را چنین تعریف کرده اند: « گونه ای زبانی که در سه سطح آوایی ، نحوی و واژگانی ، نسبت به هنجارهای گونة معیار یک زبان ، انحراف و واگرایی از خود نشان دهد، بدیهی است در موقعیت های متفاوت ، انحراف در هریک از این سطوح می تواند نسبت به دو سطح دیگـر دارای درجـه و برجستگی بیشتری باشد...
(١٣٣٢) ٢ـ ٢: فعل های گویشی تحت اللفظی مراد از این عنوان ، فعل هایی است که اگر در فارسی معیار، کهن و گویش ها، همانندهایی بـرای آن هـا جسته شود حتما افزونی و کاستی فراوانی در ساختار آن ها، نسبت به گویش سـبزواری دیـده مـی شـود و کاربرد محدودتری نیز خواهند داشت لیکن این افعال در گویش سبزواری رایج و بسیار پراستفاده اند.
) و گـویش سـبزواری کاربرد دارند و اگر بخواهیم برای این افعال منشائی قایل شویم ، هرچند که ممکن است شواهدیـ چنان کـه برای گروه ٣ـ٣و٣ـ٤ خواهد آمدـ پیدا شود، تلاش بیهوده ای خواهد بود؛ موضوع ایـن اسـت کـه در ایـن صورت ، افعال حتی میان گونه های مختلف فارسی نیز در نوسان شدید خواهند بود."