چکیده:
معابد بودایی بلخ و نقش سر بودا بر سکه های پیروز ساسانی حاکی از نفوذ آیین بودا در خراسان، یکی از خاستگاه های تصوف است. همجواری و رفت و آمدهای پیاپی میان سرزمین های اسلامی و مناطق بودایی نشین، در روزگاران پس از اسلام نیز سبب انتقال و ورود آداب و مناسک بودایی به تفکر و آداب و رسوم صوفیه این مناطق شد. از نمونه های این تاثیرپذیری، روایت خراسانی داستان ابراهیم ادهم است که نشان می دهد پردازندگان آن به سبب همجواری خراسان با هند و سرزمین های بودایی نشین، از سرگذشت بودا و باورهای بودایی الگو گرفته اند. در این مقاله سعی شده پس از آوردن روایت های شامی و خراسانی این داستان، از راه بررسی مقایسه ای و آوردن نمونه هایی از مشابهت های عناصر این روایت مانند بی خانمانی، عبادت در غار و پرهیز از خوردن گوشت و مطابقت با ادبیات جاته که و آداب و باورهای بودایی، این الگوپذیری نشان داده شود.
Buddhist temples in Balkh and the portrait of Buddha on Sassanid coins imply Buddhism’s spread to Khorāsān، one of the originating places of Sufism. Contiguity and frequent travels between Islamic and Buddhist regions also caused the promulgation of the Buddhist beliefs and customs which influenced Sufism teachings in that area. In particular، the Khorāsāni narrative of Ibrahim Adham story shows how the people of Khorāsān were impressed by the legend of Buddha and Buddhist beliefs. In this paper، the authors have attempted to demonstrate this influence through comparison and by giving examples. It is also attempted to show the similarities in elements such as homelessness، praying in caves and meat prohibition in Jātaka literature and Buddhist customs and beliefs after reviewing the Shāmi and Khorāsāni versions of the narrative.
خلاصه ماشینی:
"از نمونه های این تأثیرپذیری ، روایت خراسانی داسـتان ابـراهیم ادهم است که نشان می دهد پردازندگان آن بـه سـبب همجـواری خراسـان بـا هنـد و سـرزمین هـای بودایی نشین ، از سرگذشت بودا و باورهای بودایی الگو گرفته اند.
یکی از داستان هایی که بسیار مورد علاقه مردم سرزمین های شرق ایران بـود و تـأثیر آن را در هنرها و ادبیات ملت های دیگر می توان مشاهده کـرد، سرگذشـت مـردی اسـت بـه نـام "سیدارتا" که برای رسیدن به حقیقت از تمام دارایی ، زن و فرزند و حتی تخت سلطنت چشـم - پوشی می کند و شیوة رهبانان هندی را برمی گزیند تا این که در پایان "بـودا"مـی شـود.
اگر کهن الگو را بتوان داستانی دانست که به شکل هـای مختلـف و در زمان های گوناگون تکرار می شود، با این حساب داستان بودا کهن الگویی است که داستان هایی هم چون ابراهیم ادهم ، محمد بلخی ، قطب الدین حیدر زاوگی از آن منشأ گرفته و بر اساس آن ساخته و پرداخته شده است ( برای آشنایی بیشتر رجوع شود به : فرای ،١٣٨٤: ٣٣).
(528-529 ١٠- اگر بپذیریم که منظومه ای از دراویش جهانگرد و خانه بـه دوش و طالـب صـدقه در سراسـر سرزمین ایران در گردش بوده و عقاید و مناسک خود را تا دورترین نقاط اشاعه می دادند، شاید بتوانیم این تئوری را به طور جدی مطرح کنیم که برخی از آداب صوفیه مانند همین دریـوزه گـری از بوداییـان نواحی شرقی منشأ گرفته است ؛ اما باید در نظر گرفت که در اسـلام ،" سـؤال " بـه هـیچ عنـوان مجـاز نیست و در زندگی یک فرد مسلمان هیچ جایگاهی ندارد(ساروی ، ١٣٨٤: ٤٩)."