چکیده:
الاهیات سلبی، در بعد معرفتی بر شناخت ناپذیری؛ و در بعد زبانی، بر بیان ناپذیری خدای متعال تاکید دارد. در بعد معرفتی، به دلایلی چون عدم توانایی احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن او، نقص معرفت معلول نسبت به علت و محدودیت قوای ادراکی انسان؛ و در بعد زبانی، به مفهوم ناپذیر بودن و صورت نداشتن امر متعالی و ... استناد می شود. منتقدان اشکالاتی چون تعطیل، ناکافی بودن معرفت سلبی، تعارض در گفتار و ... را بر این دیدگاه وارد کرده اند. در واقع، بیشتر طرفداران الاهیات سلبی، در عین تاکید بر نقص معرفت بشری، قائل به تعطیل نیستند و معرفت به خدای متعال را دارای مراتب می دانند. در الاهیات سلبی، سخن گفتن از او، به دلایلی چون سخن گفتن به واسطه اضطرار درونی، یا به قصد تعلیم دیگران است؛ و یا سخن ها و عبارات ایجابی ناظر است به تجلیات خدای متعال و آنچه پس از او هستند؛ هر کس به اندازه فهم خود و به همان میزان که آثار و ظهورات خدای متعال را یافته است، از او سخن می گوید.
خلاصه ماشینی:
"طرفداران الاهیات سلبی،باتوجه به تعالی وجودی خداوند(ذات و صفات ذاتی او)و نیز باتوجه به توانایی محدود ابزارهای ادراکی انسان در کسب معرفت،به تنزیه خدای متعال از نقائض و کمالات محدود و امکانی روی آوردهاند و امکان معرفت ایجابی مطابق با واقع را برای انسان نفی کرده و دست عقل و شهود را از رسیدن به کنه ذات و صفات او کوتاه دانستهاند.
به طورمثال،ابن عربی تنزیه محض را به اندازۀ تشبیه محض نادرست میداند و به جمع میان تشبیه و تنزیه قائل است و میگوید: {S«فان قلت بالتنزیه کنت مقیدا#و ان قلت بالتشبیه کنت محددا# و ان قلت بالامرین مسددا#و کنت امام فی المعارف سیدا»S} (ابن عربی،1387،ص 54) برخی از طرفداران الاهیات سلبی در بعد معرفتی،برمبنای تفکیک مراتب ذات و صفات در بعد وجودشناختی،دربارۀ ذات خدای متعال،به دلیل امتناع توصیف،قائل به تنزیه مطلقاند؛ولی معرفت ایجابی را به مراتب فروتر از ذات و تجلیات او نسبت میدهند و باتوجه به مراتب و حضرات وجود،معرفت به خدای متعال را دارای مراتب میدانند.
دربارۀ سایر صفات نیز همینگونه است؛یعنی در مخلوقات،برخلاف حق تعالی که مقدس و منزه از تمام قصورات و نقائص است،صفات با نقصها و کاستیهای بیشماری همراهاند (صدر الدین شیرازی،1362،صص 89-91)و واضع لغات،این اسامی را اولا برای مخلوقات وضع کرده است؛زیرا فهم معنای این اسماء و صفات در حق مخلوقات به فهمها و عقول نزدیکتر است،ولی فهم آنها در حق خدای متعال بسیار سخت و بیان آن به مراتب سختتر از فهم آن است،بلکه هرچه در تقریب و نزدیک شدن این صفات به ذهن گفته شود،از جهتی باعث دور شدن از مطلوب است(فیض،1362،صص 35-36)."