چکیده:
کشورهای در حال توسعه(جهان سوم پیشین)، فرایند شتابان واگرایی و تجزیه را تجربه
میکنند.این فرایند، ناهمگون شدن، براساس الگوهای متعدد قابل تبیین است.یکی از
الگوهای برجسته در این زمینه، تبیین تجزیه و ناهمگونی کشورهای در حال توسعه، در
چارچوب مفهوم «جهانی شدن»است.در این مقاله تلاش میشود با الهام از ایده«جهانی شدن
نامتوازن» اچ.هلم و جی.سورنسن، نشان داده شود که جهانی شدن با اثرات نامتوازن و دو
گانه خود بر رشد و توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه، به گونهای متفاوت از
رویکردهای سنتی، زمینههای واگرایی و تجزیه این کشورها را فراهم آورده است.
خلاصه ماشینی:
"کشورها با گرایش به جهانی شدن پس از 1980، شامل برخی از مهمترین کشورهایی میشوند که دست به اصلاحات اقتصادی زدهاند (برای مثال:آرژانتین، برزیل، چین، مجارستان، هند، مالزی، مکزیک، فیلیپین و تایلند)و به طیف گستردهای از اصلاحات در زمینه آزادسازی سرمایهگذاری و تجارت، تثبیتسازی و اصلاحات مربوط به حقوق مالکیت دست زدهاند @با فروپاشی جهان دوم (جهان کمونیست)و در نتیجه پایان یافتن جهان سوم، بسیاری کسان پایان هر گونه تقسیمبندی جهان به شرق و غرب، شمال و جنوب و توسعهیافته و توسعهنیافته را جشن گرفتند؛اما گونه تازهای از نابرابریها و واگرایی فزاینده بین کشورهای صنعتی و در حال توسعه از یک سو و در میان خود کشورهای در حال توسعه از سوی دیگر در سایه فرایند جهانی شدن اقتصادی پدید آمد.
نتیجهگیری با فروپاشی جهان دوم(جهان کمونیست)و در نتیجه پایان یافتن جهان سوم، بسیاری کسان پایان هر گونه تقسیمبندی جهان به شرق و غرب، شمال و جنوب و توسعهیافته و توسعهنیافته را جشن گرفتند؛اما گونه تازهای از نابرابریها و واگرایی فزاینده بین کشورهای صنعتی در حال توسعه از یک سو و در میان خود کشورهای در حال توسعه از نمودار شماره 7:نرخهای رشد تولید ناخالص داخلی سه گروه کشورها از دهه 1960 تا دهه 1990 منبع:دولارو کرای(2001 ب) @از دهه 1980 به این سو، 10 کشور در حال توسعه: آرژانتین، برزیل، مصر، چین، هنگ کنگ، مالزی، مکزیک، سنگاپور، تایوان و تایلند، حدود 66 درصد از سرمایهگذاری مستقیم خارجی را که متوجه جهان در حال توسعه شده است جذب کردهاند و سهم دیگر کشورهای در حال توسعه از این سرمایهگذاری بسیار ناچیز بوده است."