خلاصه ماشینی:
"(هانتینگتون،1996،سخرنانی در قبرس) هراس هانتینگتون از افزایش جمعیت مسلمانان در جای خود قابل تأمل است؛اما این وحشت زمانی به اوج میرسد که این افزایش جمعیت با ورود خیل مهاجران-آنهم مهاجران غیر سفید پوست-به متن لایههای فقیر اما معترض جامعهء آمریکا نوعی چند گانگی فرهنگی را در آن کشور دامن بزند و از مسیر تعمیق گسلهای اجتماعی سیاسی،سطح برخورد با حاکمیت را افزوده و جامعه را ناآرام کند؛و چنین است که به زمامداران آمریکا سفارش میکند برای پیشگیری از فروپاشی درونی،راههای ورود مهاجران را ببندند و با همهء توان از فرهنگ خود پاسداری کنند.
در این زمینه،اژدهای از خواب بیدا شدهء زرد(چین با رشد اقتصادی 3/8%زیر عنوان تمدن کنفوسیوسی در جریان یک اتحاد فرضی در کنار تمدن اسلامی قرار میگرفت،تا از یک سو نظریهء تو خالی و بیاساس«برخورد تمدنها» مصداقهای مشخص،عینی و زنده بیابد و از سوی دیگر آمریکا بتواند با تراشیدن دشمنانی که هر آن هویت و استقلال غرب را به چالش میکشیدند،حضور نظامی خود را در گوشه و کنار جهان توجیه کند(محمد قراگوزلو، «جنگ تمدنها یا جنگ دولتها»،اطلاعات سیاسی- اقتصادی،نقدی بر مصاحبهء هانتینگتون دربارهء احیای هویت آمریکا پس از 11 سپتامبر)و در این راستا همپیمایانان ضعیف خود را نیز به زیر چتر حمایتی ارتش نجاتبخش ایالات متحده!!!فرابخواند.
@هانتینگتون بسیار زیرکانه از روشن کردن این موضوع که منظور وی از غرب همان مسیحیت سنتی است یادین سکولاریزه و عرفی شده طفره میرود و از متن مؤثر و تعیینکنندهء کلیسای اسکولاستیک قرون وسطایی-که در همهء زمینههای علمی، اجتماعی،فرهنگی، سیاسی و حتی شخصی افراد از منظری واپسگرایانه دخالت میکرد-به حاشیه رفته و میگریزد و میکوشد خطوط گسل فرضی خود را میان اسلام و مسیحیت پرنشدنی و آمیخته با درگیری و برخورد قهرآمیز نشان دهد؛و البته همهء بار گناه این برخورد را نیز بر گردهء مسلمانان میگذارد."