چکیده:
یکی ازمبانی بحث اصلاح الگوی مصرف توجه به این نکته است که دین اسلام مشکلی با رفاه و زندگی خوب ندارد. یکی از اهداف نظام اقتصادی اسلام نیز تحقق رفاه عمومی در جامعه است. از مجموعه آموزههای دینی اسلام میتوان پایههای اصلی الگوی مصرف را در اسلام در موارد ذیل خلاصه کرد: بهره بردن از نعمتهای الهی؛ اعتدال و میانهروی و پرهیز از اسراف و تبذیر. در ادبیات اقتصاد اسلامی، افزونبر مواردیکه ذکر شد، به اصول موضوعه دیگری مانند «بیشینه کردن کمال»، «بیشینه کردن رستگاری دنیا و آخرت»، «رفع نیاز خود و دیگران در چارچوب اصول اسلامی» و... نیز اشارهشدهاست. در حال حاضرکارایی وبهرهوری همه عوامل تولید، از نیروی انسانی گرفته تا سرمایه مواد وانرژی در ایران اندک است و این بدان معنی است که اتلاف منابع والگوی مصرف ناپایدار در کشور حاکم است. یافته ها، گویای ضرورت بهبود کارایی و بهره وری با هدف دستیابی به الگوی مصرف پایدار است وتوجه بیشتر دولت و بخش خصوصی را در این زمینه می طلبدکه در این صورت رفاه و عدالت اجتماعی افزایش خواهد یافت. این مقاله در جهت یافتن الگوی مورد تایید دین اسلام است.
خلاصه ماشینی:
او در سال ١٩٧٣ در مطالعه خود تحت عنوان «مقدمه ای بر مطالعه اقتصاد اسلام »، ضمن نقد عقلانیت اقتصادی در اقتصادسنتی و ارائه چارچوبی برای عقلانیت اسلامی ، این مطلب را مطرح می کند که مصرف کنندة مسلمان ، افق زمانی متفاوتی در مقایسه با مصرف کننده غیردینی دارد.
آنچه گفته شد محدودیت های حقوقی مصرف است که کیفیت مصرف را نیز روشن می سازد اما، ما در اسلام با دو محدودیت بسیار مهم مواجهیم که حدود مصرف را در یک جامعه اسلامی به روشنی بیان می کند: یکی منع اسراف و دیگری انفاق است که ذیلا توضیح داده می شوند:(فضائلی ) منع اسراف به طور کلی در اسلام ، مسلمانان از اسراف منع شده اند.
سطح ، چیزهایی که انسان برای زندگی در حد متوسط جامعه به آن ها نیاز دارد، تأمین می شود مصرف کننده قصد دارد رستگاری (مطلوبیت ) خود را از راه های ذیل بیشینه کند: - مقادیر کالاها و خدماتی که مصرف می کند؛ - اجر یا حسناتی که انتظار دارد برای بخشی از درآمد که برای خداوند در راه های خیر انفاق می کند یا صدقه می دهد، یا زکات میکند، دریافت کند (که این بخش از درآمد همواره تابع مقدار ایمان (I) است )؛ - اموالی که پس انداز و سرمایه گذاری می کند.
روش استخراج الگوی مصرف کلان در جامعه اسلامی در اقتصاد کلان متعارف همه نظریه های اساسی درباره تابع مصرف کلان ، از یک فرض درباره رفتار مصرفی فرد استنتاج شده است ؛ برای نمونه ، کینز با این فرض روان شناسی آغاز می کند که «اشخاص وقتی درآمدشان زیاد می شود، به طور متوسط مصرف خود را افزایش می دهند؛ ولی نه به قدر ازدیاد درآمدشان ...